205
تفسير قرآن ناطق

بر روى تختى نشسته بود . ايشان ، يكى از گل ها را چيد و به دست من داد . تا گل به دستم رسيد ، خود را در بيمارستان يافتم ؛ ولى حالم كاملاً خوب شده بود . از بيمارستان ، مرخّص شدم . از آن روز ، دستى را كه به گلِ اهدايى امام رضا عليه السلام خورده ، به هر بيمارى مى زنم ، حالش خوب مى شود» . ۱
بركت امام رضا عليه السلام ، آن چنان گسترده است كه حتّى اثر برخورد گُلِ اهدايى او به دست شخصى هم ، صدها بيمار را شفا مى دهد . آرى! بايد گفت : هر چه ارتباط انسان با «مساكن بركةِ اللّه » بيشتر شود ، خير و بركت ، در زندگى نيز بيشتر خواهد شد . گفتنى است كه شمارى از دوستان نزديك اين جانب ، شفابخشى دستِ آن بزرگوار را در مورد خود ، تجربه كرده اند .

1.. مرحوم شيخ حبيب اللّه گلپايگانى ، اثرِ دستِ بابركتش را در روزهاى آغازين پس از اين ماجرا ، بسيار بيشتر از روزهاى پايانى عمر خويش مى دانست و معتقد بود كه در آغاز ، به محضِ تماس با بيمار ، حال او بهبود مى يافت ؛ ولى گذر زمان و دستِ زدن به بدن بيمارانى كه اهل معصيت بودند، از بركتِ آن كاسته بود و اثرِ اوّليه را نداشت .


تفسير قرآن ناطق
204

هذا المَولودُ الَّذى لَم يُولَد مَولُودٌ اَعظَمَ بَرَكَةً عَلى شيعَتِنا مِنْهُ! اين ، مولودى است كه فرزندى با بركت تر از او براى شيعيان ما به دنيا نيامده است . ۱
مجموعه اين احاديث ، بيانگر بابركت بودن وجود مقدّس پيشوايان معصوم عليهم السلام است كه در هر زمانى ، بركات زمين به وجود آنان ، وابسته است .

گُلى از باغ بركتِ امام

اگر چه همه هستى ، مرهون وجود امام معصوم است ؛ امّا گاهى برخى پاكْ سيرتان ، واسطه بركتِ امام مى شوند . مرحوم شيخ حبيب اللّه گلپايگانى ، از عالمانِ دورانِ معاصر بود كه در مشهد مقدّس مى زيست و دستِ شفابخش او در ميان مردم ، مشهور بود . ۲ يكى از مراجع كنونى تقليد كه با آن مرحوم ارتباط داشته ، ماجراىِ دست بابركتِ او را به نقل از آن مرد الهى براى نگارنده چنين بازگو فرمود : «در حدود چهل سال ، هر روز صبح ، نخستين زائر حرمِ ثامن الأئمه امام رضا عليه السلام بودم و نماز شبم را پشتِ درِ صحن مى خواندم ۳ تا اين كه بيمار شدم و مرا در بيمارستان امام رضا عليه السلام بسترى كردند . شرايط بيمارستان و بى حجابى پرستارها ، مرا مى آزرد . بسيار متأثّر شدم و با همان حال ، به گنبد مطهّرِ امام رضا عليه السلام رو كردم و گفتم : آقا ! من چهل سال ، نخستين زائر تو بودم و الآن ، اين وضعيت ، برايم غير قابل تحمّل است . آقاجان ! نمى خواهى عنايتى كنى؟
با گفتن اين جمله ، صحنه تغيير كرد و خودم را در باغى پُر گل ديدم كه امام رضا عليه السلام

1.ر . ك : همان ، ص ۳۲۱ ، ح ۹ .

2.مرحوم ميرزا حبيب اللّه گلپايگانى ، در سال ۱۲۹۷ ق ، در گلپايگان متولّد شد و در جوانى براى ادامه تحصيل ، با پاى پياده به مشهد مقدّس مشرّف شد و در همان جا به تدريس و تعليم ، همّت گمارد . وى در سال ۱۳۴۳ ش ، ديده از جهان ، فرو بست (گنجينه دانشمندان ، ج ۷ ، ص ۵۱۳) .

3.. اين خاطره ، مربوط به سال هاى پيش از انقلاب اسلامى است و در آن سال ها ، شب ها درِ حرم مطهّر را مى بستند و اندكى بيش از اذان صبح ، مى گشودند .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 114017
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي