229
تفسير قرآن ناطق

مسيرِ هدايت پيامبر صلى الله عليه و آله منحرف شوند ، پيوندِ خويشاوندى برايشان سودمند نخواهد بود . حسن بن موسى وَشّا ، از راويان امام رضا عليه السلام ، تفاخر زيد ، برادر امام رضا عليه السلام به سبب سيادت و برخورد امام عليه السلام با فخرفروشى او را چنين گزارش كرده است :
من در خراسان ، در مجلس على بن موسى الرضا عليه السلام بودم و زيد بن موسى نيز در آن جا حاضر بود و بر حاضران ، فخر مى فروخت كه ما چنين و چنانيم . امام رضا عليه السلام كه با ديگران ، مشغول گفتگو بود ، سخنان زيد را شنيد . به او رو كرد و فرمود : «اى زيد ! آيا حرف هاى نقّالان كوفه ، تو را مغرور كرده و فريبت داده كه مى گويند : فاطمه عليهاالسلام ، عفّت خود را پاس داشت و خداوند ، آتش را بر ذرّيه او حرام كرد؟ به خدا سوگند ، اين امر ، تنها براى حسن و حسين عليهماالسلام و فرزندان بى واسطه اوست . امّا اين كه پدرت موسى بن جعفر عليه السلام ، خدا را اطاعت مى كرد ، روزها را روزه مى گرفت و شب ها را به نماز و عبادت مى پرداخت ، و تو معصيت و نافرمانى كنى ، سپس در روز رستاخيز ، هر دو در عمل ، مساوى باشيد و پاداش هر دو بهشت باشد ، پس بدون ترديد ، تو عزيزتر از او نزد خدا هستى! ۱
على بن الحسين عليه السلام مى فرمود :
لِمُحْسِنِنا كِفلانِ مِنَ الأجرِ وَ لِمُسِيئِنا ضِعفانِ مِنَ العَذابِ .براى نيكوكار ما دو برابر ، پاداش است و براى بدكار ما ، دو برابر ، عذاب است» .
امام رضا عليه السلام ، سپس رو به من (حسن بن موسى) كرد و آيه «يَـنُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَــلِحٍ ؛۲اى نوح ! او (پسرت) از خاندان تو نيست . او عملى است ناصالح» را خواند و فرمود : « ... او پسر واقعى نوح عليه السلام بود ؛ ليكن چون خدا را نافرمانى كرد ، خداوند ، او را از پدرش نفى فرمود . ما نيز چنين هستيم» .
آن گاه فرمود :

1.. چون او با طاعت خود به بهشت مى رود و تو ، بدون طاعت و با معصيت ، همنشين او مى شوى .

2.. سوره هود ، آيه ۴۶ .


تفسير قرآن ناطق
228

چند اين نظريه ، حكم فقهى محسوب نمى شود و در مسائل فقهىِ مربوط به سادات ، بايد مطابق فتواى مراجع تقليد ، رفتار كرد .

2 . آيا امام على عليه السلام ، ذرّيه پيامبر صلى الله عليه و آله است ؟

در عبارت هاى پسين «زيارت جامعه» ، ۱ عبارت «وَ إلى أخيك ؛ و برادرت» را جاى گزين «وَ إلى جدّكم ؛ و جدّتان» مى نماييم و امام على عليه السلام را «برادر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، خطاب مى كنيم ؛ ولى در اين عبارت ، از امام عليه السلام با عنوان «ذريّه پيامبر خدا» نام مى بريم .
علّامه مجلسى ، از شيوه اى ادبى بهره برده و بر اين باور است كه واژه «ذُرّيه» ، از باب تغليب ۲ است و چون همه پيشوايان معصوم ، فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هستند ، امام على عليه السلام را هم با همان عنوان ، خطاب مى كنيم . اين رأى ، چندان پذيرفته نيست ؛ زيرا همين حالت را بايد در عبارت «وَ إلى جدّكم» هم به كار بُرد .
رأى برگزيده ، آن است كه امام على عليه السلام ، اگر چه فرزندِ نَسَبىِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نيست ؛ امّا از آغازين روزهاى تولّد ، در آغوش پُرمهر پيامبر صلى الله عليه و آله تربيت شد و مى توان او را فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله ناميد . امام على عليه السلام ، در روايتى فرموده است :
وَضَعَنِى فى حِجرِهِ وَ أنَا وَلَدٌّ يَضُمُّنِى إلى صَدرِهِ ... وَ كانَ يَمضَغُ الشَّى ءَ ثُمَّ يُلْقِمُنِيهِ .۳من ، خردسال بودم كه پيامبر صلى الله عليه و آله مرا در دامان خود مى نشانْد و به سينه خود مى چسبانْد ... و گاه چيزى را مى جويد و در دهان من مى نهاد .

وظيفه سنگين سادات

انتساب به پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ارزشمند است ؛ امّا بايد توجّه داشت كه ارزش افتخارِ فرزندزادگىِ پيامبر صلى الله عليه و آله ، مشروط به پاسداشت جايگاه سيادت است ؛ امّا اگر آنان از

1.ر . ك : ص ۶۰۷ .

2.. تغليب : غلبه دادن .

3.. نهج البلاغة ، خطبه ۱۹۲ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 114129
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي