239
تفسير قرآن ناطق

نيز در سخن ديگرى مى فرمايد :
ما للّهِِ عز و جل آيَةٌ هِىَ أكبَرُ مِنّى .۱براى خداوند ، نشانه اى بزرگ تر از من نيست .
انسان كامل ، جلوه تمامِ نماى حقّ است و وقتى انسان به اين مرتبه برسد ، خشنودى او ، خشنودى خداست و خشم او ، خشم خدا . بدين سان ، خشنودى حق را مى توان در چهره معصوم عليه السلام ، مجسّم ديد .
از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود :
إنَّ اللّهَ تعالى يَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ يَرضى لِرِضاها .۲به يقين ، خداوند متعال ، با خشم فاطمه ، به خشم مى آيد و با خشنودى او ، خشنود مى شود .
پيوند خشنودى خدا با خشنودى اهل بيت عليهم السلام ، در چگونگى برنامه و هدف آنان ، تجلّى مى يابد . امام ، راهى را نشان مى دهد كه كاميابى دنيا و آخرت را در پى دارد و اين ، همان هدفِ بعثتِ تمام پيامبران است كه زندگى سعادتمند را از جانب خدا براى بشر ، فرود آورده اند و آنان كه در برابر منطقِ روشن وحى مى ايستند ، سعادت را زير پا مى نهند و خسارتِ بزرگى را در دو سرا براى خود ، فراهم مى آورند . پيروى از معصوم عليه السلام براى اطمينان از خشنودى پروردگار است و چنانچه امام عليه السلام از انسان ، خشنود شود ، بى ترديد ، خداوند نيز از انسان خرسند است و عنايات حق به سوى او سرازير مى شود . يونس بن عبد الرحمان ، از نيكوْياران امام رضا عليه السلام ، از بدگويى برخى شيعيان ، آزرده شده بود . وقتى امام رضا عليه السلام ، آزردگى را در چهره يونس مشاهده كرد ، به او فرمود :
يا يونُسُ ! وَ ما عَلَيكَ مِمّا يَقُولُونَ إذا كانَ إمامُكَ عَنكَ راضِيَا .۳اى يونس! از آنچه مى گويند ، چيزى بر تو نيست ، هنگامى كه امام تو از تو خشنود باشد .

1.. الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۰۷ ، ح ۳ .

2.. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۲ ، ص ۴۶ ، ح ۱۷۶ .

3.. رجال الكشّى ، ج ۲ ، ص ۷۸۲ .


تفسير قرآن ناطق
238

در فرهنگ دينى ، انسان ، موجودى است كه زندگى او به مدّت عمرش در اين سرا محدود نمى شود ؛ بلكه مدّتى در اين دنيا زندگى مى كند و با مرگ به عالم برزخ ، منتقل مى شود و پس از درنگى كه مدّتش را تنها خدا مى داند ، به قرارگاه ابدى اش قيامت ، ره سپار مى شود و بر اساس آنچه فراهم آورده است ، در بهشت يا دوزخ ، تا هميشه خواهد مانْد . خداوند ، از كسانى خشنود است كه در هر سه سرا : دنيا ، برزخ و قيامت ، كامياب باشند ، و راه نمايى به سوى خشنودى خدا ، يعنى ارائه برنامه اى كه سعادت دنيا و آخرت انسان را تأمين كند .

انواع راه نمايى

راه نمايى ، يعنى نشان دادن راه كه اقسام آن را سه گونه مى توان تصوّر كرد :
نخست ، سخن گفتن . گاهى براى نشان دادن راه ، از كلام بهره مى بريم و راه را نشان مى دهيم .
دوم ، عمل كردن . براى نشان دادن راه ، مى توان از كردار ، بهره بُرد و خود ، پيشتاز بود و پيش از سخن گفتن ، ديگران را با عملِ صحيح به سوى هدف ، ره سپار كرد .
سوم ، تجلّى . بهترين راه نمايى ، تجلّى است ؛ يعنى راه نما ، جلوه اى كامل از هدف باشد و هدف در وجود او ، نمايان شود .

بهترين راه نمايان

راه نمايى به سوى خشنودى خدا ، به اهل بيت عليهم السلام اختصاص ندارد و هر مؤمنى با سخن و رفتار خود ، ديگران را به خشنودى خداوند ، فرا مى خواند ؛ امّا اهل بيت عليهم السلام ، بالاترين مرتبه راه نمايى را دارا هستند . آنان ، به مرحله اى رسيده اند كه آينه تمام نماى جلوه خداوند شده اند و خشنودى و خشم پروردگار را به انسان ها مى نمايانند . بنا بر نقلى ، امير مؤمنان على عليه السلام ، در معرّفى خويش فرموده است :
أنَا الحُجَّةُ العُظمى وَ الآيَةُ الكُبرى وَ المَثَلُ الأعلى .۱من ، حجّت عُظما و نشانه بزرگ تر و نمونه [برتر و] والايم .

1.. الأمالى ، صدوق ، ص ۹۲ ، ح ۶۷ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 133373
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي