باور مى كنيم ، و يقين ، آن چيزى است كه با چشمان خود ببينيم و از آن ، به آنچه از ديدِ ما پنهان است ، راه مى بريم .  
 مهم ترين امتياز اهل يقين ، بينايىِ دل است . آنان ، با ديده دل ، ناديدنى ها را مى بينند و با گوش باطنى خود ، ناشنيدنى ها را مى شنوند و بر درجات يقين خود مى افزايند . 
	
 چشم دل ، باز كن كه جان بينى 
 آنچه ناديدنى است ، آن بينى .
شنوا بودن گوش باطن
مؤلّف كتاب ارزشمندِ مفاتيح الجنان ، مرحوم حاج شيخ عبّاس قمى ، در ايّام نوجوانى ، همراه با يكى از دوستانش براى زيارت اهل قبور ، به سمت قبرستان وادى السّلام نجف ، حركت مى كنند . در آستانه دروازه نجف ، صداى هولناكى ، همچون نعره شترى كه بر صورتش داغ مى نهند ، مى شنود . از دوست همراه خويش مى پرسد : آيا صدايى نمى شنوى ؟ او پاسخ مى دهد : خير . هر چه آنها به قبرستان نزديك تر مى شوند ، صدا را بلندتر مى شنود تا اين كه وارد قبرستان مى شوند . متوجّه مى شود كه صدا از جنازه اى بر مى خاسته كه جماعتى بر گِرد آن ، حلقه زده بودند ؛ امّا تنها حاج شيخ عبّاس قمى ، صداى او را با گوش باطنى خويش مى شنيده و بس ! ۱
گواهى اهل يقين
در اين عبارت از «زيارت جامعه» ، با گواهى اهل يقين ، به يگانگى خدا شهادت مى دهيم و در حقيقت ، خدا را يگانه مى دانيم ، آن سان كه خداوند ، خودش گواهى مى دهد ، و خداوند يگانه است ، همان گونه كه ملائكه ، او را يگانه مى دانند ، و خداوند يكتاست ، آن گونه كه دانشمندانِ حقيقى ، يگانگى او را دريافته اند . خدايى جز او نيست كه قدرتمند و شكست ناپذير است . 
 براى اداى چنين شهادتى ، بايد در راه اهل يقين ، گام نهاد و به بالاترين مرتبه ايمان ، دست يازيد ؛ چرا كه :