357
تفسير قرآن ناطق

سازند؛ زيرا تنها امام عليه السلام است كه به همه مراتب وحى الهى ، آگاهى دارد و ساير مردم نمى توانند تمامِ مفاهيم آن را در يابند.
بر پايه روايتى ، امام على عليه السلام ، لايه هاى گوناگون كتاب خدا را چنين معرّفى فرموده است :
إنَّ كِتابَ اللّهِ عَلى أربَعَةِ أشياءَ : عَلَى العِبارَةِ ، وَ الإشارَةِ ، وَ اللَّطائِفِ وَ الحَقائِقِ . فَالعِبارَةُ لِلعَوامِ ، وَ الإشارَةُ لِلخَواصِ ، و اللَّطائِفُ لِلأولِياءِ ، وَ الحَقائِقُ لِلأنبِياءِ .۱همانا كتاب خداوند ، بر چهار چيز است : عبارت (ظاهر) ، اشاره ، لطايف ، و حقايق . عبارت ، براى عموم مردم است ، اشاره ، براى خواص است ، لطايف ، براى اولياست ، و حقايق ، براى انبياست .
همه كسانى كه با قواعد ادبيات عرب آشنا بوده ، زبان عربى را مى دانند، متن قرآن و عبارات آن را در مى يابند و مفسّران ـ كه تخصّص بيشترى دارند و ارتباط آيات با يكديگر را مى دانند ـ ، به اشاره هاى قرآن ، آگاه اند. اولياى خدا ، در مرتبه اى بالاترند و لطايف و نكته هاى ريز قرآن را براى مردم بيان مى كنند ؛ امّا هيچ يك از مفسّران و اولياى الهى هم نمى توانند حقايق قرآنى را تبيين نمايند . تنها پيامبران اند كه حقايق قرآنى را در مى يابند و مى توانند آنها را تفسير نمايند .
بنا بر دلايلى قطعى، علوم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به امير مؤمنان عليه السلام و سپس به ديگر امامان عليهم السلام منتقل شد. بنا بر اين ، قرآن شناسان حقيقى ، امامان معصوم عليهم السلام هستند و در روايات متعدّدى ، امامان ، «تراجمة وحى اللّه » خوانده شده اند. براى نمونه ، از امام باقر عليه السلام روايت شده كه مى فرمود:
نَحنُ تَراجِمَةُ وَحىِ اللّهِ .۲ما ترجمانِ وحى خداييم .

1.عوالى اللّالى ، ج ۴ ، ص ۱۰۵ ، ح ۱۵۵ .

2.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۹۲ ، ح ۳.


تفسير قرآن ناطق
356

مقصد ، آشنا باشد تا براى تفهيم مطلب ، از آن ظرافت ها و لطافت ها ، بهره ببرد و بهترين مفهوم را براى مخاطبان خود ، به ارمغان آورد. البته تمامى متون ، براى مترجم ، يكسان نخواهند بود . فهم برخى عبارت ها ، آن چنان دشوار است كه هيچ مترجمى كاملاً از عهده آن بر نخواهد آمد. براى نمونه ، نهج البلاغة ، متن گران سنگى است كه اگر چه مترجمان متعدّدى آن را به زبان پارسى باز گردانده اند ؛ امّا در ترجمه بسيارى از خطبه هاى آن ، حقّ مطلب ، به جاى آورده نشده است و كلام على عليه السلام را آن چنان كه بايد ، به فارسى زبانان ، منتقل نكرده اند .

اقسام وحى

واژه «وحى» ، در لغت ، به معناى كلام خفى (ناپيدا) و اشاره سريع است . در آموزه هاى دينى، وحى ، راه انتقال كلام الهى به انسانِ برگزيده است. پيامبر صلى الله عليه و آله ، آخرين فرستاده خداست كه كلام خدا را دو گونه دريافت كرد : نخست ، قرآن كه توسّط جبرئيل عليه السلام بر قلب مقدّسش الهام شد:
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ .۱كه روح امين (جبرئيل) ، آن را بر قلب تو فروده آورده است تا از بيم دهندگان باشى» .
و گونه ديگر وحى، احاديث قُدسى است كه مفهوم آن از ناحيه خداست ؛ امّا الفاظ آن ، از پيامبر صلى الله عليه و آله است و ويژگى هاى قرآن ، مانند اعجاز را ندارد .

ترجمان وحى الهى

وحى، نيازمند مترجمانى است كه به خوبى آن را در يابند و براى انسان هاى عادى ، تبيين و تفسير نمايند. خداوند ، اهل بيت عليهم السلام را برگزيد تا آنچه بر انبياى پيشين وحى شده بود ، و نيز قرآن و احاديث قدسى را تفسير نمايند و ظرافت هاى آنها را آشكار

1.سوره شعرا ، آيه ۱۹۳ ـ ۱۹۴.

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 114088
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي