جمله «البيّنة على المدّعى» ـ كه امروزه نيز پُركاربرد است و هر ادّعا كننده اى بايد براى اثباتِ سخن خويش ، دليل محكمى بياورد ، نمونه اى از فصل الخطاب است . گويا نخستين بار امير مؤمنان على عليه السلام ، فصل الخطاب را چنين معنا كرده است . ۱ به هر حال ، قوانين الهى كه پايان دهنده همه منازعات اند ، نمونه روشنى از «فصل الخطاب» هستند .
3 . داورى بر اساس واقع
به داورى بر اساس واقعيّت و آنچه اتّفاق افتاده است ، فصل الخطاب مى گويند . اين گونه از قضاوت ، در پاره اى موارد ، در زمان داوود عليه السلام رُخ داد و بر پايه برخى روايات ، امير مؤمنان عليه السلام نيز در مواردى بس اندك ، چنين قضاوت كرده است ؛ ولى در زمانِ ظهور بقيّة اللّه الأعظم ، تمامِ قضاوت ها بر اساسِ واقعيّت خواهد بود . در اين گونه قضاوت ، قاضى به قوانين ظاهرى توجّهى نمى كند و بر اساس دانش الهى خود ، از حقايق آگاه مى شود و حكم نهايى را صادر مى كند .
داورى داوود عليه السلام
براى نمونه ، در زمان داوود عليه السلام ، دو نفر بر سرِ گاوى ، اختلاف داشتند . آن دو ، نزد وى آمدند و براى ادّعاى خود ، دليل آوردند . داوود عليه السلام ، به محراب وارد شد و به درگاه خداوند گفت : پروردگارا! من از حكم كردن ميان اين دو ، ناتوانم . خودت حكم كن .
پس خداوند به او وحى فرمود : «بيرون برو و گاو را از دستِ كسى كه آن را آورده ، بگير و به ديگرى بده و گردنِ او را بزن» .
بنى اسرائيل ، از اين حكم ، برآشفتند و گفتند : هر دو ، دليل آورده اند و سزاوار ، كسى است كه گاو را در اختيار دارد . چگونه است كه از او مى گيرد و گردنش را مى زند و گاو را به ديگرى مى دهد ؟!