459
تفسير قرآن ناطق

جمله «البيّنة على المدّعى» ـ كه امروزه نيز پُركاربرد است و هر ادّعا كننده اى بايد براى اثباتِ سخن خويش ، دليل محكمى بياورد ، نمونه اى از فصل الخطاب است . گويا نخستين بار امير مؤمنان على عليه السلام ، فصل الخطاب را چنين معنا كرده است . ۱ به هر حال ، قوانين الهى كه پايان دهنده همه منازعات اند ، نمونه روشنى از «فصل الخطاب» هستند .

3 . داورى بر اساس واقع

به داورى بر اساس واقعيّت و آنچه اتّفاق افتاده است ، فصل الخطاب مى گويند . اين گونه از قضاوت ، در پاره اى موارد ، در زمان داوود عليه السلام رُخ داد و بر پايه برخى روايات ، امير مؤمنان عليه السلام نيز در مواردى بس اندك ، چنين قضاوت كرده است ؛ ولى در زمانِ ظهور بقيّة اللّه الأعظم ، تمامِ قضاوت ها بر اساسِ واقعيّت خواهد بود . در اين گونه قضاوت ، قاضى به قوانين ظاهرى توجّهى نمى كند و بر اساس دانش الهى خود ، از حقايق آگاه مى شود و حكم نهايى را صادر مى كند .

داورى داوود عليه السلام

براى نمونه ، در زمان داوود عليه السلام ، دو نفر بر سرِ گاوى ، اختلاف داشتند . آن دو ، نزد وى آمدند و براى ادّعاى خود ، دليل آوردند . داوود عليه السلام ، به محراب وارد شد و به درگاه خداوند گفت : پروردگارا! من از حكم كردن ميان اين دو ، ناتوانم . خودت حكم كن .
پس خداوند به او وحى فرمود : «بيرون برو و گاو را از دستِ كسى كه آن را آورده ، بگير و به ديگرى بده و گردنِ او را بزن» .
بنى اسرائيل ، از اين حكم ، برآشفتند و گفتند : هر دو ، دليل آورده اند و سزاوار ، كسى است كه گاو را در اختيار دارد . چگونه است كه از او مى گيرد و گردنش را مى زند و گاو را به ديگرى مى دهد ؟!

1.. الغارات ، ج ۲ ، ص ۶۷۵ .


تفسير قرآن ناطق
458

گوينده ، لذّت مى برد . اهل بيت عليهم السلام نيز كه تمامِ سخنانشان نيكو بود ، به نيكويى هم سخن مى گفتند و سخنان خود را جدا جدا ، به گونه اى كه شنوندگان ، تمامِ مفاهيم آن را به گوش جان مى نيوشيدند ، بيان مى كردند. در باره امامِ اهل بيت ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، نوشته اند :
كَانَ كَلامُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كَلامَا فَصلاً يَفهَمُهُ كُلُّ مَن سَمِعَهُ .۱گفتار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، سخن گفتن با فاصله [و آشكار] بود . هر كس آن را مى شنيد ، مى فهميد .
و در توصيف ديگرى از سخن گفتن ايشان ، آمده است :
كَانَ ... يَتَكَلَّمُ بِجَوامِعِ الكَلامِ فَصْلاً لا فُضُولَ فيهِ وَلا تَقصِيرَ .۲[ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ] ... كوتاه و پُرمعنا و با فاصله ، سخن مى گفت ، بى آن كه در آن ، فزونى يا كاستى باشد .
سخنان اهل بيت عليهم السلام ، جامع بود و شنونده ، از مطالب آنان ، بهره كافى را مى بُرد و پشت سرِ هم و مبهم ، سخن نمى گفتند كه شنوندگان ، از فهم آن ناتوان باشند . بنا بر اين ، نخستين مفهومِ فصل الخطاب ، به چگونگى سخن گفتن امامان عليهم السلام اشاره دارد .

2 . قوانين مقبول

دومين معناى «فصل الخطاب» ، قوانينى است كه دو طرف نزاع ، آن را بپذيرند و منازعه و درگيرى بر پايه آن ، خاتمه يابد . اين قوانين ، در داورى ها و محاكمه ، بسيار كارگشاست . بنا بر اين ، به اين قوانينِ ثابت ، فصل الخطاب مى گوييم ؛ زيرا حق را از باطل در دادگاه ، جدا مى كند . در تفسير آيه «وَءَاتَيْنَـهُ الْحِكْمَةَ وَ فَصْلَ الْخِطَابِ» گفته اند :
فَصْل الخطاب هُو قوله : البَيِّنَة عَلَى المُدَّعى والْيَمين عَلَى المُدَّعى عَلَيه .۳فصل الخطاب ، همان جمله اى است كه : بيّنه [ و دليل ] بر عهده خواهان است و سوگند ، بر عهده خوانده .

1.. سنن أبى داوود ، ج ۴ ، ص ۲۶۱ ، ح ۴۸۳۹ .

2.. معانى الأخبار ، ص ۸۱ .

3.. فقه القرآن ، ج ۲ ، ص ۹ ؛ قصص الأنبياء ، ابن كثير ، ج ۲ ، ص ۲۷۱ .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 113982
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي