539
تفسير قرآن ناطق

طَهُرَتْ : پاك شد . ۱

شرح

در اين بخش از «زيارت جامعه» ، زائر امام شناس ، در برابر دورنمايى از عظمت ذاتى اهل بيت عليهم السلام قرار مى گيرد و با بيان برخى ويژگى هاى جان و سرشت آنان ، گواهى مى دهد كه هيچ گونه تمايزى ميانِ آن بزرگواران نيست. از اين رو ، سخن آنان ، يكى است و رفتارشان نيز از يك سرچشمه زلال ، جارى مى گردد .

همسانى مقام اهل بيت عليهم السلام

جمله «أشْهَدُ أَنَّ هذا سابِقٌ» را دو گونه مى توان معنا كرد : نخست آن كه «هذا» اشاره باشد به آنچه از ابتداى زيارت تا كنون برگفته ايم ، كه در اين صورت ، معناى جمله چنين است: من گواهى مى دهم تمامِ اعتقادات پيش گفته (مانند : جايگاه رسالت ، محلّ فرود وحى و...) در ائمّه پيش از شما و پس از شما ، جريان دارد . اين جريان ، از پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز شده و هم اينك نيز تمامِ آن صفات ، به وجود مقدّس امام زمان عليه السلام ، انتقال يافته است و او جايگاه رسالت، محلّ نزول وحى ، و رفت و آمدِ فرشتگان و... است.
احتمال ديگر ، آن است كه «هذا» ، اشاره باشد به عبارت پيشين ؛ يعنى : انكار كننده شما ، كافر است و نبرد كننده با شما ، مشرك است و هر كه سخنتان را نپذيرد ، در پست ترين طبقات دوزخ ، همنشين منافقان خواهد بود .
اكنون ، زائر گواهى مى دهد كه اين حكم ، در باره تمامِ مخالفان اهل بيت عليهم السلام جريان دارد و تمامِ مخالفانِ پيامبر صلى الله عليه و آله تا امام زمان عليه السلام را در بر مى گيرد و حكم همه آنان ، يكى است .

1.«الطهارة ... بمعنى النزاهة» (مجمع البحرين ، ج ۳ ، ص ۳۸۱) .


تفسير قرآن ناطق
538

( 91 )

۰.أشْهَدُ أَنَّ هذَا سابِقٌ لَكُمْ فيما مَضى وَ جارٍ لَكُمْ فيما بَقِىَ ، وَ أنّ أرْواحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طينَتَكُمْ واحِدَةٌ ، طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعضٍ.

۰.گواهى مى دهم كه اين [ مقام و منزلت ] ، براى شما در گذشته بوده است و در آينده نيز جريان دارد و بى گمان ، ارواحتان و نورتان و سرشتِ شما ، يكى است . همگى پاك و پاكيزه است و برخى از برخى ديگر است ... .

توضيح واژه ها

سابِق : كسى كه بر ديگران ، پيشى مى گيرد . ۱
مَضى : رفت ، گذشت . ۲
جارَ : جارى است، جريان دارد . ۳
بَقِىَ : باقى ماند. ۴
أرْواح : جمع «روح» ، به معناى جان ؛ نفسى كه جسم ، بدان زندگى مى يابد . ۵
نُور : روشنايى . ۶
طينَة : سرشت، طينت، خميرْمايه . ۷
طابَتْ : پاكيزه شد ، پاك گرديد . ۸

1.«السبق : القدمة فى الجرى و فى كلّ شى ء» (لسان العرب ، ج ۱۰ ، ص ۱۵۱) .

2.«مضى الشى ء : خلا و ذهب» (لسان العرب ، ج ۱۵ ، ص ۲۸۳) .

3.«جرى الماء : سال، خلاف وقف و سكن» (مجمع البحرين ، ج ۱ ، ص ۸۳) .

4.«بقى الشى ء يبقى بقاء، و هو ضدّ الفناء» (العين ، ج ۵ ، ص ۲۳۰) .

5.«الروح : النفس الّتى يحيا بها البدن» (العين ، ج ۳ ، ص ۲۹۱) . «الروح : النفس» (لسان العرب ، ج ۲ ، ص ۴۶۲) . «الروح إنّما هو النّفس الذى يتنفّسه الإنسان ، و هو جار فى جميع الجسد» (همان جا) .

6.«النّور : الضّياء» (العين ، ج ۸ ، ص ۲۷۵) . «الظاهر فى نفسه المظهر لغيره يسمى نورا» (لسان العرب ، ج ۵ ، ص ۲۴۰) .

7.«طينة الرجل : خِلقته و أصله» (لسان العرب ، ج ۱۳ ، ص ۲۷۰) .

8.«طاب الشى ء طيبا و طابا : لذّ و زكا» (لسان العرب ، ج ۱ ، ص ۵۶۳) . «طاب له العيش: فارقته المكاره» (مجمع البحرين ، ج ۲ ، ص ۲) .

  • نام منبع :
    تفسير قرآن ناطق
    المساعدون :
    غلامعلي، احمد
    المجلدات :
    1
    الناشر :
    دارالحدیث للطباعة و النشر
    مکان النشر :
    قم المقدسة
    تاریخ النشر :
    1429 ق/1387 ش
    الطبعة :
    الاولي
عدد المشاهدين : 114111
الصفحه من 684
طباعه  ارسل الي