105
حج و عمره در قرآن و حديث

۱۵۲.عطاء از اسامة بن زيد نقل مى كندكه همراه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد كعبه شد. پيامبر به بلال دستور داد كه در را ببندد. خانه كعبه آن روز، بر شش ستون استوار بود. رفت تا ميان دو ستونى كه نزديك در كعبه است نشست. خدا را سپاس و ثنا گفت و از او طلبيد و آمرزش خواست.
سپس برخاست و آمد تا به مقابل پشت كعبه رسيد، چهره بر آن نهاد و حمد و ثنا و سؤال و استغفار كرد. سپس به طرف هر يك از گوشه هاى كعبه رفت و با تكبير و لا اله الاّ اللّه و تسبيح و حمد و ثناى الهى و دعا و استفغار، رو به روى آن قرار گرفت. آنگاه بيرون آمد، رو به كعبه دو ركعت نماز خواند. آنگاه برگشت و فرمود: اين قبله است، اين قبله است.

۱۵۳.ابو حمزه:امام سجّاد عليه السلام را شب در آستانه كعبه ديدم كه نماز مى خواند. نماز را آن قدر طول داد كه گاهى تكيه به پاى راست خود داشت، گاهى بر پاى چپ. سپس شنيدم كه با صدايى گويا گريان مى گفت:
«سرور من! آيا عذابم مى كنى، در حالى كه عشق تو در دل من است؟ به عزّتت سوگند، اگر چنين كنى، بين من و كسانى جمع مى كنى كه زمانى طولانى من به خاطر تو با آنان دشمنى كرده ام!»

۱۵۴.يونس بن يعقوب:امام صادق عليه السلام را ديدم كه داخل كعبه شد و خواست بين دو ستون برود نتوانست، پايين تر از آن نماز خواند و رفت تا آن كه از مسجد بيرون شد.


حج و عمره در قرآن و حديث
104

۱۵۲.عَطاءٌ عَن اُسامَةَ بنِ زَيدٍ أنَّهُ دَخَلَ هُوَ ورَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آلهالبَيتَ ، فَأَمَرَ بِلالاً فَأَجافَ البابَ ، والبَيتُ إذ ذاكَ عَلى سِتَّةِ أعمِدَةٍ ، فَمَضى حَتّى إذا كانَ بَينَ الاُسطُوانَتَينِ اللَّتَينِ تَلِيانِ بابَ الكَعبَةِ جَلَسَ ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ وسَأَلَهُ واستَغفَرَهُ . ثُمَّ قامَ حَتّى أتى مَا استَقبَلَ مِن دُبُرِ الكَعبَةِ ، فَوَضَعَ وَجهَهُ وخَدَّهُ عَلَيهِ ، وحَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَيهِ وسَأَلَهُ واستَغفَرَهُ . ثُمَّ انصَرَفَ إلى كُلِّ رُكنٍ مِن أركانِ الكَعبَةِ ، فَاستَقبَلَهُ بِالتَّكبيرِ والتَّهليلِ والتَّسبيحِ والثَّناءِ عَلَى اللّهِ والمَسأَلَةِ والاِستِغفارِ . ثُمَّ خَرَجَ فَصَلّى رَكعَتَينِ مُستَقبِلَ وَجهِ الكَعبَةِ ، ثُمَّ انصَرَفَ فَقالَ : هذِهِ القِبلَةُ هذِهِ القِبلَةُ ۱ .

۱۵۳.أبو حَمزَةَ :رَأَيتُ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليهماالسلام في فِناءِ الكَعبَةِ فِي اللَّيلِ وهُوَ يُصَلّي ، فَأَطالَ القِيامَ حَتّى جَعَلَ مَرَّةً يَتَوَكَّأُ عَلى رِجلِهِ اليُمنى ومَرَّةً عَلى رِجلِهِ اليُسرى ، ثُمَّ سَمِعتُهُ يَقولُ بِصَوتٍ كَأَنَّهُ باكٍ :
«يا سَيِّدي ، تُعَذِّبُني وحُبُّكَ في قَلبي ؟! أمَا وعِزَّتِكَ لَئِن فَعَلتَ لَتَجمَعَنَّ بَيني وبَينَ قَومٍ طالَما عادَيتُهُم فيكَ» ۲ .

۱۵۴.يونُسُ بنُ يَعقوبٍ :رَأَيتُ أبا عَبدِاللّهِ عليه السلام قَد دَخَلَ الكَعبَةَ ، ثُمَّ أرادَ بَينَ العَمودَينِ فَلَم يَقدِر عَلَيهِ ، فَصَلّى دونَهُ . ثُمَّ خَرَجَ ، فَمَضى حَتّى خَرَجَ مِنَ المَسجِدِ ۳ .

1.سنن النسائيّ : ۵ / ۲۱۹ .

2.الكافي : ۲ / ۵۷۹ / ۱۰ .

3.الكافي : ۴ / ۵۳۰ / ۹ .

  • نام منبع :
    حج و عمره در قرآن و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    دوم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/49394
عدد المشاهدين : 271502
الصفحه من 655
طباعه  ارسل الي