165
حج و عمره در قرآن و حديث

۲۳۸.در ياد كرد قصّه هاجرـ : چون روز بالا آمد، اسماعيل تشنه شد و آب طلبيد. هاجر در وادىِ محلّ سعى ايستاد و ندا داد: آيا در اين وادى همدمى هست؟ اسماعيل از چشمش پنهان ماند. به بلندى صفا رفت، سراب وادى در نظرش درخشيد، پنداشت كه آب است، به وادى فرود آمد و دويد، چون به محلّ سعى رسيد، اسماعيل از نظرش ناپديد شد، اين بار، سراب در سوى صفا بر او جلوه كرد. باز هم در پى آب به وادى فرود آمد. چون باز هم اسماعيل از نظرش ناپديد شد، دوباره به صفا بازگشت و نگاه كرد. اين كار را هفت بار انجام داد. نوبت هفتم كه او بر فراز مروه بود، به اسماعيل نگريست در حالى كه از زير پايش آب آشكار شده بود. بازگشت و ريگها را دور آن جمع كرد، چون آب در سيلان بود، با آنچه اطرافش قرار داد، آب را جمع كرد، از اين رو به «زمزم» ناميده شد [ زَمَّ، يعنى جلوى چيزى را گرفتن و نگهداشتن، جمع كردن ].

ب ـ آغاز آن

۲۳۹.ابى بن كعب:جبرئيل چون با پاشنه خود به زمزم زد، مادر اسماعيل سنگريزه ها را گرد آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند، هاجر مادر اسماعيل را رحمت كند، اگر زمزم را به حال خود گذاشته بود، آبى جارى، مى شد.

۲۴۰.امام صادق عليه السلام :چون ابراهيم روى گرداند (كه بازگردد) هاجر گفت: اى ابراهيم! ما را به كه وا مى گذارى؟ گفت: شما را به خداى اين بنا مى سپارم. فرمود: چون آب تمام شد و آن كودك تشنه گشت، هاجر بيرون شد تا آن كه بر فراز صفا رفت و ندا داد: آيا در اين واديها كسى هست؟ سپس فرود آمد، تا آن كه به مروه رسيد و همانگونه ندا داد. سپس در حال بازگشت نزد فرزندش بود كه ناگهان ديد در زير پاشنه اسماعيل آب است. آبها را جمع كرد و آب همانجا رسوب كرد (و چشمه شد) و اگر واگذاشته بود، جارى مى شد.


حج و عمره در قرآن و حديث
164

۲۳۸.عنه عليه السلامـ في ذِكرِ قِصَّةِ هاجَرَ ـ: لَمَّا ارتَفَعَ النَّهارُ عَطِشَ إسماعيلُ وطَلَبَ الماءَ ، فَقامَت هاجَرُ فِي الوادي في مَوضِعِ المَسعى ونادَت : هَل فِي الوادي مِن أنيسٍ ؟ فَغابَ عَنها إسماعيلُ ، فَصَعِدَت عَلَى الصَّفا ولَمَعَ لَهَا السَّرابُ فِي الوادي وظَنَّت أنَّهُ ماءٌ ، فَنَزَلَت في بَطنِ الوادي وسَعَت ، فَلَمّا بَلَغَتِ المَسعى غابَ عَنها إسماعيلُ . ثُمَّ لَمَعَ لَهَا السَّرابُ في ناحِيَةِ الصَّفا ، فَهَبَطَت إلَى الوادي تَطلُبُ الماءَ ، فَلَمّا غابَ عَنها إسماعيلُ عادَت حَتّى بَلَغَتِ الصَّفا فَنَظَرَت ، حَتّى فَعَلَت ذلِكَ سَبعَ مَرّاتٍ . فَلَمّا كانَ في الشَّوطِ السّابِعِ ـ وهِيَ عَلَى المَروَةِ ـ نَظَرَت إلى إسماعيلَ وقَد ظَهَرَ الماءُ مِن تَحتِ رِجلِهِ ، فَعادَت حَتّى جَمَعَت حَولَهُ رَملاً ، فَإنَّهُ كانَ سائِلاً فَزَمَّتهُ بِما جَعَلَتهُ حَولَهُ ، فَلِذلِكَ سُمِّيَت «زَمزَمَ» ۱ .

ب ـ بَدؤُها

۲۳۹.اُبَيُّ بنُ كَعب :إنَّ جِبريلَ لَمّا رَكَضَ زَمزَمَ بِعَقِبِهِ جَعَلَت اُمُّ إسماعيلَ تَجمَعُ البَطحاءَ ، فَقالَ النَّبيُّ صلى الله عليه و آله : رَحِمَ اللّهُ هاجَرَ اُمَّ إسماعيلَ ، لَو تَرَكَتها لَكانَت ماءً مَعينًا ۲ .

۲۴۰.الإمام الصادق عليه السلام :فَلَمّا وَلّى إبراهيمُ قالَت هاجَرُ : يا إبراهيمُ ، إلى مَن تَدَعُنا ؟ قالَ : أدَعُكُما إلى رَبِّ هذِهِ البُنيَةِ . قالَ : فَلَمّا نَفِدَ الماءُ وعَطِشَ الغُلامُ خَرَجَت حَتّى صَعِدَت عَلَى الصَّفا ، فَنادَت : هَل بِالبَوادي مِن أنيسٍ ؟ ثُمَّ انحَدَرَت حَتّى أتَتِ المَروَةَ فَنادَت مِثلَ ذلِكَ ، ثُمَّ أقبَلَت راجِعَةً إلَى ابنِها ، فَإِذا عَقِبُهُ يَفحَصُ في ماءٍ ، فَجَمَعَتهُ فَساخَ ۳ ، ولَو تَرَكَتهُ لَساحَ ۴۵ .

1.تفسير القمّيّ : ۱ / ۶۱ عن هشام .

2.مسند ابن حنبل : ۸ / ۲۱ / ۲۱۱۸۳ وج ۱ / ۵۴۵ / ۲۲۸۵ عن ابن عبّاس نحوه ، موارد الظمآن : ۲۵۴ / ۱۰۲۸ .

3.ساخَ الشيء : رَسَبَ (لسان العرب : ۳ / ۲۷) .

4.ساحَ الماءُ : إذا جرى على وجه الأرض (تاج العروس : ۴ / ۹۸) .

5.الكافي : ۴ / ۲۰۱ / ذيل الحديث ۱ .

  • نام منبع :
    حج و عمره در قرآن و حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1382
    نوبت چاپ :
    دوم
    پیوند معرفی کتاب :
    http://www.hadith.net/post/49394
عدد المشاهدين : 245736
الصفحه من 655
طباعه  ارسل الي