۶۸۸.امام صادق عليه السلام :خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمان داد كه حج برود و اسماعيل را با خود به حج ببرد و او را در حرم ساكن نمايد. هر دو بر شترى سرخ به حج رفتند و جز جبرئيل كسى با آنان نبود. چون به حرم رسيدند، جبرئيل به او گفت: اى ابراهيم! فرود آييد و پيش از آن كه وارد حرم شويد غسل كنيد. فرود آمدند و غسل كردند و به آنان نشان داد كه چگونه براى احرام آماده شوند، آنان هم چنان كردند. سپس دستورشان داد براى حج احرام بستند و آنان را به «لبّيك»هاى چهارگانه اى كه فرستادگان با آن ها لبّيك مى گويند، دستور داد. سپس آن دو را به صفا برد، پس فرود آمدند، جبرئيل ميان آن دو رو به كعبه ايستادو تكبير گفت. آن دو هم تكبير گفتند، تهليل گفت، آن دو نيز تهليل گفتند. خدا را ستود، آن دو ستودند. خدا را تمجيد كرد، تمجيد كردند. خدا را ثنا گفت، آن دو نيز چنان كردند. جبرئيل پيش رفت، آن دو نيز پيش رفتند، در حالى كه خدا را ثنا و ستايش مى كردند، تا آن كه آن دو را به جايگاه حجرالأسود رساند. جبرئيل بر آن دست كشيد و آن دو را فرمان داد كه دست بكشند و آنان را هفت دور طواف داد. سپس آن دو را در محلّ مقام ابراهيم عليه السلام نگاه داشت. دو ركعت نماز خواند، آنان هم خواندند. سپس مناسك و آنچه را آن جا انجام مى دهند، به آنان نشان داد. پس چون اعمالشان را به پايان بردند، خداوند به ابراهيم عليه السلام فرمان داد كه برگردد و اسماعيل را آن جا تنها بگذارد.