شرحان لحديث «هل رأيت رجلاً» - الصفحه 146

مى توان به نكات زير در شرح اين حديث شريف دست يافت.
«هل رأيت رجلاً»، در اين عبارت به دو نكته بايد توجه كرد:
الف: رؤيت بر دو گونه قابل اعتبار است، رؤيت ظاهرى كه در عالم ناسوت با چشم سر ميسّر است، و رؤيت حقيقى كه با چشم سِرّ در عالم ناسوت ميسر مى باشد. چه رؤيت حقيقى به معنى انكشاف و عدم حائل و واسط است كه فقط در جهات مجردات به وقوع مى پيوندد، لذا رؤيت چشم سر، لمحه اى از همان انكشاف در عالم مجردات است.
ب: «رجل»، در اين عبارت، نشانگر انسان كامل است كه تمام كمالات او به فعليت رسيده است. با توجه به مقام تخاطب در حديث، در مآل ، مراد از رجل يا حضرت ختمى مرتبت است و يا نفس شريف مولاى متقيان.
«من انت... الى أين»، سائل در اين مقام درصدد دريافت چستى ماهيت انسان كامل است، از اين رو با سه پرسش، از علت مادى و صورى، از علت فاعلى و از علت غايى اين حقيقت سؤال مى كند.
«طين» حال چون اين ماده ناسوتى عجينى از آب و خاك است، مى تواند حامل سه نوع از صور باشد، ج1ج: صورت ملكوتى بالغ در مرتبه ولايت، ج2ج: صورت فرومايه منحط در مرتبه ناسوتِ بالغ در مقام تفرعنيت،ج3ج: صورت متوسط بين دو حقيقت ربانى و شيطانى كه صورت عادى عباد اللّه است.
بنابراين چون از طينِ انسان كامل گفتگوست، طين مورد نظر از گونه طين اول است كه حامل صورت ولايت مى باشد.
«فقلت من أنا»، سائل چون از دريافت حقيقت كلام معصوم عاجز است و از سويى هويت خود را فرومايه تر از معصوم

الصفحه من 160