موانع خداشناسى
موانع خداشناسى در کلام امام علی سلام الله علیه
گناهان، غفلت، بيمارى دل ها، حجاب آفريدگان
4877
امام حسین علیه السلام
فاطمه عليها السلام :پس از آن كه حسين عليه السلام را به دنيا آوردم ، رسول خدا صلى الله عليه و آله نزد من آمد . طفل را در پارچه اى زرد رنگ، به دست آن حضرت دادم . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن پارچه را دور انداخت و پارچه سفيدى گرفت و حسين را در آن پيچيد . آن گاه فرمود : بگيرش اى فاطمه ، كه او امام است و فرزند امام . او پدر نُه امام بزرگوارى است كه از صُلب او به دنيا مى آيند و نُهمين آنان قائم است .
15602
امام هادی علیه السلام
احادیثی در باره امامت و فضایل امام هادى عليه السّلام
امام جواد عليه السلام :امامِ پس از من فرزندم على است؛ فرمان او فرمان من است، سخن او سخن من و اطاعت از او اطاعت از من؛ و پس از او امامت به فرزندش حسن مى رسد.
7004
امام موسی کاظم علیه السلام
صفوان جمّال ـ: از امام صادق عليه السلام درباره دارنده اين منصب (امامت ) سؤال كردم . حضرت فرمود : دارنده اين مقام، به لهو و لعب نمى پردازد. در اين هنگام موسى بن جعفر، كه كودكى بود ، وارد شد در حالى كه ماده بزغاله اى مكّى با خود داشت و به او مى گفت: پروردگارت را سجده كن! ابو عبد اللّه او را گرفت و در آغوش كشيد و فرمود: پدر و مادرم فدايش كه اهل لهو و لعب نيست.
7458
امام سجّاد علیه السلام
امام باقر عليه السلام :چون هنگام شهادت حسين بن على عليهما السلام رسيد دختر بزرگ خود، فاطمه بنت الحسين عليه السلام ، را خواند و نامه اى سر بسته و وصيت نامه اى سر گشاده به او داد؛ [چون] على بن حسين دچار چنان شكم روشى بود كه گمان نمى كردند جان سالم به در برد. سپس فاطمه آن نوشته را به على بن الحسين عليهما السلام داد و به خدا قسم اين نامه به ما رسيد.
سوگند به خدا كه آنچه از زمان خلقت آدم تا پايان دنيا مورد نياز فرزندان آدم بوده و هست در اين نوشته وجود دارد!
4961
امانتداری
امانت ، در لغت
واژه «امانت» ، ضدّ «خيانت» ، مصدر و از ريشه «أمن» به معناى آرامش قلب است . امين ، به كسى گفته مى شود كه دل ، در سپردن چيزى به او احساسِ آرامش كند . همچنين به چيزى كه سپرده شده نيز «امانت» اطلاق مى گردد . ابن فارس ، در معناى «أمَنَ» مى گويد :
الهمزة و الميم و النون أصلان متقاربان : أحدهما الأمانة التى ضدّ الخيانة ، و معناها سكون القلب ، و الآخر التصديق . ۱
همزه و ميم و نون ، دو اصل [معنايىِ] نزديك به هم دارد : يكى امانت كه ضدّ خيانت و به معناى آرامش دل است ، و ديگرى گواهى دادن .
امانت ، در قرآن و حديث
واژه «امانت» در قرآن و احاديث اسلامى ، در همان معناى لغوى آن به كار رفته است ؛ امّا در تبيين عرصه هاى «امانت» و اقسام امينان ، نوآورى هاى جالب توجّه و نكاتِ تنبّه آفرينى در متون اسلامى ديده مى شود .
33227
باطل
الباطِلُ
الكتاب:
(كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَ أَمّا مَا يَنْفَعُ النّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثَالَ) . ۱
(وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كانَ زَهُوقا) . ۲
(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمّا تَصِفُونَ) . ۳
(قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ ما يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ ما يُعِيدُ) . ۴
(أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبا فَإِنْ يَشَإِ اللّهُ يَخْتِمْ عَلَى قَلْبِكَ و يَمْحُ اللّهُ الْبَاطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ) . ۵
«خدا براى حق و باطل چنين مثل مى زند، اما كف به كنارى افتد و نابود شود و آنچه براى مردم سودمند است در زمين پايدار بماند. خدا اين چنين مثل مى زند».
«بگو: حق آمد و باطل نابود شد. به يقين باطل نابود شدنى است».
«بلكه حق را بر باطل فرو مى افكنيم . پس آن را در هم كوبد و باطل بناگاه نابود شود. و واى بر شما از آنچه وصف مى كنيد».
«بگو: حق فراز آمد و باطل نماند و ياراى بازگشتنش نيست».
«يا مى گويند كه بر خدا دروغى بسته است . اگر خدا بخواهد بر دل تو مهر مى نهد. و خدا باطل را محو مى كند و حق را با كلمات خويش ثابت مى گرداند. او به راز دلها داناست».
1.الرعد : ۱۷.
2.الإسراء : ۸۱.
3.الأنبياء : ۱۸.
4.سبأ : ۴۹.
5.الشورى : ۲۴.
4337
بُخل
واژه «بُخل» ، ۱ در لغت عرب به معناى «منع و اِمساك» ۲ و ضدّ «كَرَم و جود» ۳ است و در فارسى ، به معناى «زُفتى و تنگ چشمى» ۴ است .
فيروزآبادى ، در تبيين معناى «بخل» ، گفته است :
البُخلُ وَ البُخولُ ، بِضَمِّهِما ، وَ كَجَبَلٍ وَ نَجْمٍ وَ عُنُقٍ : ضِدُّ الكَرَمِ . ۵
بخل و بخول ، هر دو به ضمّ با ، و نيز بر وزن هاى جَبَل و نَجْم و عُنُق ، ضدّ كَرَم است .
و امّا «شُحّ» ، به معناى بخل شديد و بازداشتن همراه با حرص ، تفسير شده است ، چنان كه ابن فارِس مى گويد :
الشين وَ الحاء ، الأَصلُ فيهِ المَنعُ ، ثُمَّ يَكونُ مَنعا مَعَ حِرصٍ . مِن ذلِكَ الشُّحُّ وَ هُوَ البُخلُ مَعَ حِرصٍ . ۱
شين و حا (شحّ) : اصل در اين واژه ، بازداشتن است ، و بعدها در بازداشتن همراه با حرص ، به كار برده شده است . از همين روست كه شُحّ ، همان بخل آزمندانه است .
36985
آزردن
رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :أذلُّ النّاسِ مَنْ أهانَ النّاسَ. ۱
۴۶۱.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :فاز و اللّهِ الأبرارُ ، أ تدري مَن هُم؟ هُمُ الّذينَ لا يُؤذُونَ الذَّرَّ . ۲
۴۶۲.الإمامُ الكاظِمُ عليه السلام :ليسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنينَ الغَشُّ و لا الأذى . ۳
10103
اصول
كُلُّ شَيءٍ مُطلَقٌ
.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :كلُّ شيءٍ مُطْلَقٌ حتّى يَرِدَ فيه نَصٌّ . ۱
عنه عليه السلام :كلُ شيءٍ مُطلقٌ حتّى يرِدَ فيه نَهْيٌ . ۲
عنه عليه السلام :كلُّ شيءٍ هو لَك حَلالٌ حتّى تَعلمَ أنّه حَرامٌ بعينِه فتَدَعهُ ......... و الأشياءُ كلُّها على هذا حتّى يستبينَ لكَ غيرُ ذلك أو تَقومَ به البيّنةُ . ۳
۵۵۷.عنه عليه السلام :الأشياءُ مطلَقةٌ ما لم يَرِدْ عليكَ أمرٌ و نَهْيٌ ، و كلُّ شيءٍ يكونُ فيه حَلالٌ و حَرامٌ فَهُوَ لكَ حلالٌ أبدا ، ما لم تَعرِفِ الحرامَ منه فَتَدعَهُ . ۴
۵۵۸.عنه عليه السلام :كلُّ شيءٍ يكونُ فيه حَرامٌ و حلالٌ فهو لك حَلالٌ أبدا حتّى تَعرِفَ الحرامَ منه بعينِهِ فَتَدعَهُ . ۵
1.بحار الأنوار : ۲/۲۷۲/۳ .
2.وسائل الشيعة : ۱۸/۱۲۷/۶۰ . أقول : انظر بيان صاحب الوسائل في توضيح الحديث.
3.الكافي : ۵/۳۱۳/۴۰ .
4.بحار الأنوار : ۲/۲۷۴/۱۹ .
5.بحار الأنوار : ۲/۲۸۲/۵۸ .
9319