2094 حکمت های صادقی - مهریه و برکت!
اِنَّ مِن بَرَکَهِ المَراَهً قِلَّهُ مَهرِها؛
از برکت و خجستگی زن، آن است که مهریّه اش کم باشد.
من لا یحضره الفقیه، ج3، ص254
1965 حکمت های صادقی - نشانه های اسرافکار
للمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَشتَری ما لَیسَ له، وَ یَلبَسُ ما لَیسَ لَهُ وَ یَاکُلُ ما لَیسَ لَه؛
اسرافکار سه نشانه دارد: چیزی می خرد که در شأن او نیست؛ چیزی می پوشد که در شأن او نیست؛ چیزی می خورد که در شأن او نیست.
تفسیر نورالثقلین، ...
2089 حکمت های صادقی - سخن گفتن و محاسبه عمل
لا یَزالُ العَبدُ المُؤمِنُ یُکتَبُ مُحسِناً مادامَ ساکِتاً. فَاِذا تَکَلَّمَ، کُتِبَ مُحسِناً اَو مَسیئاً؛
پیوسته بنده مؤمن، نیکوکار نوشته می شود و محسوب می گردد، تا وقتی که ساکت باشد. ولی آن گاه که سخن گفت، یا نیکوکار یا بدکار نوشته می شود.
ثواب الأعمال، ص364
1607 حکمت های صادقی - نیکوکار باشیم
یَعیشُ النّاسُ بِاِحسانِهِم اَکثَرَ مِمّا یَعیشُونَ بِاَعمارِهِم، وَ یَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِم اَکثَرَ مِمّا یَمُوتُونَ بِآجالِهِم؛
مردم به سبب احسان خود، بیشتر زندگی می کنند تا به سبب عمرشان و به دلیل گناهانشان بیشتر می میرند تا به خاطر اجلهایشان.
بحارالانوار، ج5، ص140
1885 حکمت های صادقی - نکوهش بی بصیرتی
اَلعامِلُ عَلی غَیرِ بَصیرهٍ کَالسّائِرِ عَلی غَیرِ طَریقٍ، فَلا تَزیدُهُ سُرعَهُ السَّیرِ اِلاّ بُعداً؛
کسی که بدون «بصیرت» عمل می کند، همچون زنده ای است که در بیراهه می رود؛ پس هر چه سریع تر رود، از مقصد دورتر می شود.
تحف العقول، ص362
2622 حکمت های صادقی - روزه واقعی
إذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعُک وَ بَصَرُکَ وَ شَعرُکَ وَ جِلدُکَ؛
هرگاه روزه گرفتی، پس گوش، چشم، مو و پوستت نیز روزه باشد.
فروغ کافی، ج4، ص87
1874 حکمت های صادقی - آگاهی به زمان
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اَلعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِسُ؛
آن کس که به زمان خویش دانا و آشنا باشد، شبهات به او هجوم نمی آورند.
تحف العقول، ص356
1669 حکمت های صادقی - راز حفظ دانش
اُکتُبُوا، فأِنَّکُم لا تَحفَظُونَ حَتّی تَکتُبوا؛
بنویسید، چرا که شما هرگز (علوم خود را) حفظ نمی کنید، مگر آن که بنویسید.
کافی، ج2، ص52
1830 حکمت های صادقی - دانشمند دنیازده
مَلعُونٌ مَلعُونُ عالمٌ یَؤُمُّ سُلطاناً جائِراً مُعینا لَهُ عَلی جَورِهِ؛
ملعون است، ملعون است دانشمندی که سراغ فرمانروای ستمگر برود و یاور او در ستمگریش باشد.
کنزالفوائد، ج1، ص150