انسان - صفحه 31

۲۱.المحاسنـ به نقل از حمران ـ :از امام باقر عليه السلام در باره اين سخن خداوند عز و جل : «آيا انسان را آن هنگام از روزگار [به ياد ]آيد كه چيزى درخور يادكرد نبود؟» پرسيدم . فرمود : «چيزى بوده ؛ امّا در خور يادكرد نبوده است» .

۲۲.الكافىـ به نقل از مالك جُهَنى ـ :از امام صادق عليه السلام در باره اين سخن خداوند متعال : «آيا انسان به ياد نمى آورد كه ما او را پيش تر آفريديم ، حال آن كه چيزى نبود؟» پرسيدم . فرمود : «نه مقدّر شده بود و نه آفريده» .
همچنين از ايشان ، در باره اين سخن خداوند : «آيا انسان را آن هنگام از روزگار [به ياد] آيد كه چيزى در خور يادكرد نبود ؟» پرسيدم . فرمود : «مقدّر شده بود ؛ ولى در خور يادكرد (آفريده شده) نبود» .

۲۳.امام على عليه السلامـ در بيان معناى باطنى افعال نماز ـ :ديگر ، تأويل سر برداشتنت از ركوع و گفتنِ جمله «سمع اللّه لمن حمده ، الحمد للّه ربّ العالمين» است . تأويلش [اين است كه او] كسى است كه مرا از نيستى به هستى آورد .

۲۴.امام زين العابدين عليه السلامـ در راز و نياز با خدا ـ :آقاى من ! تو مرا آفريدى و در كمالِ اندازه آفريدى ، و مرا صورت [و شكل] بخشيدى و نيكو صورتگرى كردى ، و در نتيجه ، از آن پس كه نبودم ، هست شدم ، و از ناپيدايى به پيدايى در آمدم .

2/ 2

پدر بشر

قرآن

«داستان عيسى در نزد خدا ، چون داستان آدم است كه از خاك آفريدش . سپس به او گفت : «باش» و او پديد آمد» .

صفحه از 210