آزمايش الهى - صفحه 71

حديث

۲۸.امام باقر عليه السلام :از جمله نجواهاى خدا با موسى عليه السلام اين بود كه گفت : بار پروردگارا ! اين سامرى، گوساله را ساخت . بانگ [آن] را كه ساخت ؟
خداى ـ تبارك و تعالى ـ به او وحى فرمود كه : «آن، جزئى از آزمايش من بود . پس، از اين راز، پرده بر مدار» .

1 / 13

آزمايش يونس عليه السلام

قرآن

«وذو النون را [ياد كن] آن گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم ، تا در دل تاريكى ها ندا در داد كه : «معبودى جز تو نيست . منزّهى تو ! به راستى كه من از ستمكاران بودم» . پس دعاى او را برآورده كرديم و او را از اندوه رهانيديم ، و مؤمنان را [نيز] چنين مى رهانيم» .

حديث

۲۹.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به نقل از على بن محمّد بن جهم ـ :به مجلس مأمون وارد شدم. امام رضا عليه السلام نزد او بود . مأمون به او گفت : اى پسر پيامبر خدا! آيا تو نمى گويى [و معتقد نيستى ]كه پيامبران معصوم اند ؟
فرمود : «چرا» .
مأمون گفت : ... پس مرا از اين سخن خداىت باخبر كن كه : «و ذو النون را [ياد كن] آن گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم» .
امام رضا عليه السلام فرمود : «مراد، يونس بن متّاست كه از قومش «به خشم آمد و رفت و پنداشت» ، يعنى: يقين داشت «كه ما هرگز بر او تنگ نمى گيريم» يعنى: هرگز روزى اش را بر او تنگ نمى كنيم . شاهدش، اين سخن خدايت است كه : «و امّا آن گاه او را گرفتار كرد و روزى اش را بر او تنگ نمود» ، يعنى: او را در مضيقه و تنگى قرار داد . «پس در تاريكى ها ندا در داد» يعنى: در تاريكى شب و تاريكى دريا و تاريكى شكم ماهى «كه معبودى جز تو نيست . منزّهى تو ! راستى كه من از ستمكاران بودم» ؛ زيرا چنين عبادتى را كه در شكم ماهى فرصتش را برايم فراهم نمودى، ترك كردم . پس خداوند، دعاى او را مستجاب كرد و فرمود : «اگر او از زمره تسبيح كنندگان نبود ، قطعا تا روزى كه برانگيخته مى شوند، در شكم ماهى مى ماند» .
مأمون گفت : آفرين بر تو، اى ابو الحسن !

صفحه از 123