بدعت - صفحه 55

۵۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در طلب دانش و سنّت و قرآن ، بشتابيد و آنها را از راستگو بگيريد، پيش از آن كه بعد از من ، مردمانى از امّتم ظاهر شوند كه شما را به پايه گذاردن بدعت و گم راهى ، فرا خوانند .

4 / 4

پيروى كوركورانه

قرآن

«خداوند ، [چيزهاى ممنوعى از قبيل] بَحيره و سائبه و وَصيله و حام ۱ را قرار نداده است ؛ ولى كسانى كه كفر مى ورزند ، بر خدا دروغ مى بندند ، و بيشترشان تعقّل نمى كنند. و چون به آنان گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد» ، مى گويند: «آنچه پدران خود را بر آن يافته ايم ، ما را بس است». آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى دانسته و هدايت نيافته بودند؟ ! ».

حديث

۵۳.امام زين العابدين عليه السلام :اگر ديديد كه كسى ظاهر الصلاح است و در گفتارش ، دَم از بى اعتنايى به دنيا و پارسايى مى زند و در حركات و رفتارهايش ، اظهار فروتنى مى كند، مراقب باشيد كه فريبتان ندهد... تا آن كه ببينيد آيا با هواى نفس خويش است و در جهت خلاف خِردش ، يا با خِرد خويش است و بر خلاف هوسش؟ و اين كه علاقه او به رياست هاى پوچ يا بى اعتنايى اش نسبت به آنها چگونه است؟ چرا كه در ميان مردمان ، كسانى هستند كه دنيا و آخرت را در يافته اند . دنيا را براى دنيا رها مى كنند و برآن اند كه لذّت رياست هاى پوچ و دروغين ، بهتر از لذّت دارايى ها و نعمت هاى حلال گشته است . بنا بر اين ، براى رسيدن به رياست هاى پوچ ، از همه آنها دست مى شويند، تا جايى كه «چون به او گفته شود: «از خدا بترس !» نخوت ، وى را به گناه مى كشانَد . پس جهنّم براى او بس است ؛ و چه بازگشتگاهى است ! » .
چنين كسانى ، كوركورانه ، پيش مى روند . نخستين گامِ باطل ، آنان را به اوج زيانكارى مى كشانَد، و در پى جُستن چيزى كه نمى توانند آن را به دست آورند، پروردگارشان ، آنان را در طغيانشان فرو مى بَرَد. پس آنچه را خدا حرام كرده است ، حلال مى شمارند و آنچه را حلال شمرده ، حرام مى دارند . هر گاه رياستى كه به خاطر آن خود را به رنج و فلاكت افكنده اند، سالم بمانَد ، ديگر باكى ندارند كه دينشان را از دست بدهند. اينان ، كسانى هستند كه خداوند ، بر ايشان خشم گرفته و لعنتشان كرده و عذابى خوار كننده ، برايشان آماده ساخته است ؛ امّا مردِ به تمام معنا مرد ، نيكوْمرد ، آن كسى است كه هواى نفس خويش را پيرو فرمان خداوند ، قرار داده است.

ر . ك : ص 521 ح 68 .

1.بَحيره، به مادّه شترى مى گفته اند كه پنج بار زاييده بود و پنجمين آنها ، مادّه بود. گوش اين حيوان را مى شكافتند و او را رها مى كردند. «سائبه» به مادّه شترى گفته مى شده كه دوازده شكم زاييده بود و او را آزاد مى كردند. «وصيله» به گوسفندى مى گفته اند كه هفت شكم مى زاييده است و به روايتى ، به گوسفندى مى گفته اند كه دوقلو مى زاييده است . «حام» به حيوان نرى گفته مى شده كه از آن براى آبستن كردن حيوانات مادّه ، استفاده مى شده است و ده بار كه از آن استفاده مى كردند ، رهايش مى نمودند .

صفحه از 85