از ديدگاه قرآن كريم ، امكان ندارد كه انسان ، جهان هستى را بشناسد ؛ ولى خدا را نشناسد ، يعنى آفريده ها را ببيند ؛ ولى آفريننده را نه . امكان ندارد كه در آينه هستى نظر كند ؛ ولى آفريننده هستى براى او در آن جلوه گر نباشد ، مگر آن كه در ديدش عيبى باشد .
اين حقيقت قرآنى را امير مؤمنان عليه السلام در جاهاى گوناگون و با چندين بيان و به گونه سحرآميزى كه قلب را شيفته مى كند ، بازگو كرده است . كلام ايشان در اين باره ، از رساترين بيان هاى خداشناسى از طريق آيات و نشانه هاست ، از جمله اين سخن ايشان :
الحَمدُ للّهِ المُتَجَلِّى لِخَلقِهِ بِخَلقِهِ ، وَ الظّاهِرِ لِقُلُوبِهِم بِحُجَّتِهِ .۱
سپاس ، خداى را كه براى آفريده هايش با آفريدنش تجلّى كرده و در قلب آنان با حجّتش هويدا شده است .
واقعيتْ اين است كه تجلّى آفريدگار براى انسان ، چيزى نيست كه بتوان با نوشتن و گفتن ، آن را به ديگران منتقل كرد ؛ بلكه اين ، امرى است كه بايد آن را يافت . طبيعى است كه هر كس ذائقه جانش سالم و ديده بصيرتش نافذ باشد ، همه عالم هستى را آينه تمام نماى جمال و جلال خداوند مى يابد .
تجلّى آفريدگار در آينه آفريده ها
درك تجلّى آفريدگار در آينه آفريده ها ، به تناسب ميزان استعداد ديد انسان ، قوّت و ضعف دارد . هر گاه موانع شناخت در انسان ، كمتر و توان رؤيت عقلى و قلبى بيشتر باشد ، تجلّى آفريدگارِ خجسته و والا در آينه آفريده ها در حس ، بيشتر و در درك ، عميق تر است .
ابن ميثم بحرانى در توضيح اقسام درك انسان ها از تجلّيات آفريدگار در
1.ر . ك : موسوعة العقائد الإسلامية : ج ۳ ص ۱۲۱ ح ۳۵۱۴ .