خدا - صفحه 171

نشناسانى ، حجّت تو را نخواهم شناخت . خدايا ! حجّت خود را به من بشناسان كه اگر حجّتت را به من نشناسانى ، از دينم گم راه خواهم شد .
از اين روشن تر ، سخن امير مؤمنان عليه السلام است . وقتى رئيس نصارا از ايشان پرسيد : «خدا را به محمّد شناختى و يا محمّد را به خدا ؟» ، امام عليه السلام در پاسخ فرمود :
ما عَرَفتُ اللّهَ بِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَ لكنِ عَرَفتُ مُحَمَّدا صلى الله عليه و آله بِاللّهِ . 1
خدا را با محمّد صلى الله عليه و آله نشناختم ؛ بلكه محمّد را با خدا شناختم .
بنا بر اين ، چگونه مى توان بين اين دو دسته حديث ، جمع كرد؟
پاسخ ، اين است كه اين احاديث ، حاكى از نقش متقابل خداشناسى و شناخت اهل بيت عليهم السلام هستند . از يك سو ، شناخت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و خاندان او ـ چنان كه در حديث اخير آمده ـ فرع خداشناسى است ؛ زيرا تا وجود خدا اثبات نشود ، نبوّتْ معنا پيدا نمى كند ، و از سوى ديگر ، تا پيامبران ، مردم را به خداشناسى دعوت نكنند و زمينه تفكّر در براهين توحيد را در جامعه فراهم نسازند ، كسى در صدد شناخت خداوند عز و جل بر نخواهد آمد . وانگهى ـ چنان كه توضيح داديم ـ دستيابى به درجات بالاى خداشناسى ، جز از طريق ره نمودهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام امكان پذير نيست .
بر اين اساس ، تعارضى ميان دو دسته حديثى كه اشاره شد ، وجود ندارد ، بدين ترتيب كه نخست پيامبران و اوصياى آنان ، مردم را به خداشناسى بر پايه برهان دعوت مى كنند . پس از اين كه مردم با خدا آشنا شدند ، عقل ، آنان را به پيروى از فرستادگان خدا و رهبران الهى فرا مى خوانَد و پيشوايان دينى ، زمينه را براى رشد و تعالى انسان و رسيدن او به بالاترين مراتب خداشناسى فراهم مى سازند .

چهار . استمداد از خداوند متعال

چهارمين دستور كار براى سلوك الى اللّه ، نيايش و يارى خواستن از خداوند متعال

1.ر . ك : ص ۱۴۶ ح ۲۴ .

صفحه از 417