زمین - صفحه 57

2 / 4

معادن زمين

۲۶.امام باقر عليه السلامـ در باره اين سخن خداوند متعال :«و از هر چيز سنجيده اى ، در آن رويانيديم»ـ :خداوندِ خُجسته والا ، در كوه ها ، طلا و نقره و گوهر و برنج و مس و آهن و سرب و سرمه و زرنيخ رويانيد .

۲۷.امام صادق عليه السلامـ خطاب به مفضّل بن عمر ـ :اى مفضّل! در اين معدن ها و كانى هاى گوناگونى كه از آنها استخراج مى شوند ، بينديش؛ كانى هايى چون : گچ و آهك و جِبسين ۱ و زرنيخ و مردارْسنگ و قونيا ۲ و جيوه و مس و سرب و نقره و طلا و زبرجد و ياقوت و زمرّد و انواع سنگ ها ، و نيز ديگر چيزها مانند : قير و موميا و گوگرد و نفت و جز اينها كه از معادن ، استخراج مى شوند و مردم آنها را در راه نيازهايشان به كار مى گيرند. آيا بر هيچ خردمندى پوشيده است كه اينها همه گنج هايى هستند كه براى انسان در اين زمين ، اندوخته شده اند تا آنها را استخراج كند و به هنگام نياز ، مورد استفاده قرار دهد؟
با همه آزمندى و تلاش مردم براى ساختن اين كانى ها ، چاره انديشى هاى آنها به جايى نرسيد؛ زيرا اگر به آنچه از اين علم مى جستند ، دست مى يافتند ، قطعا اين معادن در دنيا فراوان و سرشار مى شدند ، چندان كه طلا و نقره ، بر اثر فراوان شدن ، از نظر مردم مى افتادند و ديگر ارزشى نداشتند و در كار خريد و فروش و معاملات ، مورد استفاده قرار نمى گرفتند ، و حاكم ، ماليات ها را تحصيل نمى كرد ، و هيچ كس طلا و نقره اى براى بازماندگانش نمى اندوخت.
با اين حال ، توانايى ساخت برنج از مس ، و شيشه از ريگ ، و نقره از سرب ، و طلا از نقره ، و امثال اينها ـ كه ضررى در آنها نيست ـ به انسان ها داده شد. پس بنگر كه چگونه خواست مردم در چيزهايى كه برايشان زيانى ندارد ، بر آورده شده است ؛ ولى از مواردى كه دست يافتن به آنها برايشان زيان آور است ، محروم گرديده اند.
اگر كسى در اعماق معدن ها فرو رود ، به رودخانه بزرگى مى رسد كه نه به ژرفايش مى توان رسيد ، و نه از آن مى توان گذشت ، و آبى فراوان در آن به شدّت جريان دارد ، و در سوى ديگر آن ، كوه هايى از نقره وجود دارد .
حال ، در اين تدبير آفريدگار حكيم ، بينديش . او ـ كه ثنايش پرشُكوه باد ـ خواست كه توانايى خود و گستردگى خزانه هايش را به بندگان نشان دهد تا بدانند كه اگر مى خواست به اندازه كوه ها به آنها نقره ببخشد ، اين كار را مى كرد ؛ امّا اين به صلاح آنان نيست؛ زيرا اگر چنين مى شد ـ همچنان كه گفتيم ـ ارزش اين گوهر در نزد مردم سقوط مى كرد و ديگر از آن استفاده چندانى نمى بردند . ارزش ظروف و اشيايى هم كه مردم ، گاه از اين مادّه مى سازند ، به همين جهت است. پس تا زمانى كه كمياب و نادر باشد ، نفيس و ارزشمند و پُربهاست ؛ امّا وقتى همه جا يافت شد و در دست مردم ، فراوان و بسيار بود ، در نظر آنان اُفت مى كند و ارزش آن پايين مى آيد . اصولاً ارزش و ارجمندىِ چيزها از كميابى آنهاست .

1.سنگ گچ .

2.به لغت يونانى ، خاكستر را گويند (لغت نامه دهخدا) .

صفحه از 106