3 / 4
دل رحمى
۱۰۱.صحيح البخارىـ به نقل از اسامة بن زيد ـ :دختر پيامبر صلى الله عليه و آله به ايشان پيغام داد كه : پسرم از دنيا رفت ! بياييد .
پيامبر صلى الله عليه و آله سلام فرستاد و فرمود : «از خداست آنچه مى ستاند و از اوست آنچه مى دهد ، و هر كسى را نزد او اجلى معيّن است . پس شكيبا باش و در راه خدا به حساب آور» .
دختر پيامبر صلى الله عليه و آله كسى را نزد ايشان فرستاد و ايشان را سوگند داد كه بيايد . پس پيامبر صلى الله عليه و آله به همراه سعد بن عباده و معاذ بن جبل و اُبَىّ بن كعب و زيد بن ثابت و چند نفر ديگر رفتند . كودك را كه ـ گمان مى كنم گفت : مانند مَشك خشكيده اى ـ سينه اش صدا مى كرد ، به نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آوردند . چشمان ايشان ، غرق اشك شد . سعد گفت : اين اشك ها چيست ، اى پيامبر خدا ؟
فرمود : «اين، رحم است كه خداوند، آن را در دل هاى بندگانش نهاده است ، و خدا به بندگان دل رحمش رحم مى كند» .
۱۰۲.حلية الأولياءـ به نقل از اَ نَس ـ :پيامبر صلى الله عليه و آله به پسر خويش ابراهيم ـ كه در آغوشش در حال جان كندن بود ـ ، نگريست و اشك از چشمانش سرازير شد . عبد الرحمان گفت : اى پيامبر خدا ! شما ما را از گريستن نهى كرده ايد؛ ولى خود مى گرييد ؟
فرمود : «من شما را از اين كار نهى نكردم . اين، رحم است و كسى كه رحم نداشته باشد، مورد رحم [الهى ]قرار نمى گيرد» .