اشک ریختن (بکاء) - صفحه 41

۵۳.مسند ابن حنبلـ به نقل از براء بن عازب ـ :با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بوديم كه چشمش به جماعتى افتاد . فرمود : «اينان بر چه گرد آمده اند ؟».
گفته شد : بر گورى كه مى كَنند .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هراسان شد و پيشاپيش يارانش شتافت تا به قبر رسيد و در كنار آن، زانو زد . من رو به روى ايشان ايستادم تا ببينم چه مى كند . ديدم چندان گريست كه زمين از اشك هايش، تر شد . آن گاه رو به ما كرد و فرمود : «اى برادران من! خود را براى چنين روزى آماده كنيد» .

۵۴.امام صادق عليه السلام :چون گاهِ رحلت حسن بن على عليه السلام فرا رسيد ، سخت گريست و فرمود : «من بر امرى سهمگين ، و هراسى وارد مى شوم كه هرگز بر مانند آن وارد نشده ام» .

2 / 5

گريستن بر مصيبت هاى اهل بيت عليهم السّلام

۵۵.امام على عليه السلام :بر پيامبر صلى الله عليه و آله كه در حال جان دادن بود . وارد شدم و با ديدن ايشان در آن حال جان دادن ، اختيارم را از دست دادم و شروع به گريه كردم . به من فرمود : «چرا گريه مى كنى، اى على ؟ اكنون، زمان گريستن نيست . زمان جدايى من از تو فرا رسيده است ، پس تو را ـ اى برادرم ـ به خدا مى سپارم ؛ چرا كه پروردگارم آنچه را نزد اوست، برايم برگزيد . گريه و غم و اندوه من براى تو و براى اين [فاطمه] است كه پس از من پايمال مى شود ؛ چرا كه اين قوم برستم بر شما هم داستان اند» .

صفحه از 262