635
تفسير نورٌ علي نور ج1

17. «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللّهِ شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِي النّارِ هُمْ خالِدُونَ»

روض الجنان: «أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ» ، ايشان آنان‏اند؛ كه اعمالشان باطل است، و مراد نه آن است كه ايشان را عملى بود واقع، آنگه باطل گشت؛ بل مراد آن است كه: ايشان را هيچ عمل واقع نبود و ايشان در دوزخ هميشه باشند. ۱
1515. علامه شعرانى: چون در مذهب شيعه حبط باطل است يعنى عملى كه صحيح واقع شده پاداش آن حتماً داده خواهد شد و ثواب عمل نيك به‏لحوق گناهان باطل نمى‏شود. ۲

19. «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ...»

روض الجنان: حق تعالى گفت: «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ» ؛ كردى سقايه الحاجّ را، و سِقايةَ فِعاله باشد، و فعاله، فعلى را گويند كه بسيار بكنند تا صنعت گردد، كالخياطَة والحياكَة والصّياغَة. وفعالَه به فتح، مصدر باشد كالسَّماحة والظَّرافة، و مصدر از اين فعل «سَقْى»
بود، يقال: سَقَيْتُهُ سَقْياً، و اينجا براى آن فعاله آورد كه اين كار صاحبش را بمثابت صناعت بود، و گفتند: خود مصدر است، كالرّعاية والحماية، و ضحّاك در شاذّ خواند: سَقاية، به فتح «سين». حق تعالى گفت: آب دادن حاجيان و عمارت خانه خداى كردن چون كسى كه ايمان دارد به خداى و پيغامبر و روز باز پسين و جهاد كند در سبيل خداى. ۳
1516. علامه شعرانى: آنكه ايمان به خدا و قيامت ندارد باز ممكن است خدمت به خلق و بنى نوع خويش كند و آن را از اعمال نيك و مستحسن شمارد. و در عهد ما بسيارند كه نماز و روزه و حج و عبادت خدا و گريه و مناجات را سخريه و افسوس مى‏كنند اما كمك به فقرا و بيماران را لفظاً مستحسن مى‏شمارند. و خداوند در اين آيه فرمود: آب دادن حاجيان و آنان را از تشنگى نجات دادن و عمارت مسجد الحرام براى حفظ آثار گذشتگان و مفاخر قوم قريش كه به نظر مشركان عمل خير و موجب مدح و ستايش است در حقيقت چيزى نيست چون با ايمان و عبادات و تقوا و آنچه به نظر شما بيهوده است مقايسه شود. ۴

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۸۹.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۶۹.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۹۲.

4.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۷۱.


تفسير نورٌ علي نور ج1
634

12. «...فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ»

روض الجنان: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» ، قتال و كارزار كنيد با امامان كفر. عبداللهِ عبّاس گفت: ائمَّه كفر ابوسفيان حرب است و الحارث بن هشام... مجاهد گفت: اهل پارس و روم‏اند. حذيفة بن الْيَمان گفت: اهل اين آيت هنوز نيستند ـ در عهد خود گفت* ـ خواهند بودن پس از اين، و با ايشان قتال كند وليّى از اولياى خداى. كوفيان خواندند: ائمَّةَ الْكُفْر، به دو همزه محقّق على وزن اَفْعله في جمع فعال كَمِثال واَمْثِلة و عِماد واَعْمدة. و باقى قرّاء به تليين همزه خواندند تخفيف را. و ابن عامر به روايت هشام فصل كرد بين الهمزتين به «الف»**. ۱
1512. علامه شعرانى: * يعنى در عهد خود حذيفة بن يمان اين قوم نبودند. ۲
1513. ** يعنى خواند: آئمّه. ۳

16. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ...»

روض الجنان: «وَلَمّا يَعْلَمِ اللّهُ» ؛ رها كنند شما را و خداى ندانسته كه از ميان شما مجاهد كيست؟ و معنى آنكه: شما هنوز جهاد ناكرده تا خداى شما را مجاهد داند، چه تا ايشان مجاهد نباشند، خداى ايشان را مجاهد نداند در حال... و علم تعلق دارد بالشّى‏ء على ماهُو به، واو را على ما هو بِه نگرداند. پس نفى علم به جاى نفى معلوم بنهاد براى آنكه: «لمّا» نفى را باشد، نفى فعل بعد طمعٍ فى وقُوعه، والْمعنى: اَمْ حسبْتُم اَنْ تُتْرَكُوا ولَمّا لَمْ تُجاهِدُوا... . و وجهى دگر گفتند در آيت: و آن، آن است كه، «علم» به معنى رؤيت است، چنان‏كه بسيار جايها رؤيت به معنى علم آمد اَىْ ولمّا يَرَاللّهُ الْمُجاهدين مِنْكُمْ والَّذين لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُون اللّهِ. و به هر حال تا مرئى و موجود
نباشد، خداى تعالى نبيند آن را، چه رؤيت معدوم محال است، و اين وجهى مليح است. ۴
1514. علامه شعرانى: اما صحيح نيست اگرچه از على بن ابراهيم قمى نقل كرده‏اند. ۵ زيرا كه ديدن خداوند اشياء را به چشم و تأثير نور و اعصاب حس نيست بلكه بصر او علم حضورى به مبصرات است به مقتضاى علت بودن او در حالى كه مبصر موجود نيست هم ديدن ممكن است. و در علوم امروز ثابت شده است كه مى‏توان كسى را كه سالها است معدوم شده و نور او پيش از معدوم شدن از او جدا گشته فعلا به ما رسيده آن را ببينم و مى‏گفتند صداى رعد چندى پس از معدوم شدن آن به گوش ما مى‏رسد. ۶

1.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۸۳.

2.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۶۴.

3.روض الجنان، ج ۹، ص ۱۸۵.

4.تفسير القمى، ج ۱، ص ۱۱۹.

5.روح الجنان، ج ۵ ، ص ۴۶۶.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 67461
صفحه از 724
پرینت  ارسال به