1005
تفسير نورٌ علي نور ج2

حضرت همه قرآن را همچنين بى رجوع به نوشته از حفظ داشت. ۱

6. «قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحِيماً» .

روض الجنان: خداى تعالى گفت محمد را كه جواب ايشان باز ده و بگو: «أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ» ؛ اين قرآن آن خداى فرستاده است از آسمان كه او سرّ و نهانى داند، و آنچه پنهان رود در آسمان و زمين،* و او هميشه غفور و رحيم بوده است، آمرزنده و بخشاينده است. ۲
2302. علامه شعرانى: يعنى اگر كسى توهم كند قصه هاى پيشينيان را كسى بر او القا كرده، در مطالب دقيق توحيد و معاد و احتجاجات و احكام ديگر چه گويد؟ كه داناى راز نهان عالم غيب و شهادت مى داند و بس؛ مثلاً حكايت ابراهيم عليه السلام و آمدن فرشتگان نزد او و آوردن گوساله براى پذيرايى آنان در تاريخ پيشينيان هست اما در كتب آنان آمده كه فرشتگان از آن گوساله خوردند و آنكه از راز عالم آسمانها و ملكوت باخبر است داند كه فرشتگان مجرد طعام مادى نمى خورند و او قصه حضرت ابراهيم را براى پيغمبر نقل كرده و فرمود: دست آنان به طعام نمى رسيد و ابراهيم را واهمه آمد و وحشت. و نيز در تورات گويد: هارون خود براى بنى اسرائيل گوساله ساخت و آنكه از اسرار اين عالم زمينى باخبر است فرمود: ديگر ساخت و هارون منع كرد. و هكذا. ۳

7. «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيراً» .

روض الجنان: «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلاّ إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِى
¨

1.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۵۲.

2.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۱۹۵.

3.روح الجنان، ج ۸ ، ص ۲۵۳.


تفسير نورٌ علي نور ج2
1004

خداى تعالى گفت: «فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَزُوراً» ؛ اينان در اينكه گفتند ظلم كردند، و وضع چيزى نه به موضع خود كردند و دروغ گفتند. ۱ **
2300. علامه شعرانى: * فضل بر آنكه، يعنى تا چه رسد به اينكه. و مقصود از قادر الذات خداوند است كه توانايى ذاتى او است و قابل انفكاك از او نيست و ساير ممكنات مانند انسان قادرند به قدرت يعنى صفتى زايد بر ذات دارند كه ممكن است اين صفت از آنها گرفته شود اما بتان به اندازه انسان قادر به قدرت نيستند تا رسد به آنكه قادر بالذات باشند و فعل قادر بالذات از آنها ممكن باشد.
2301. ** سخنى كه قرائن برخلاف آن شهادت دهد بى جا و ظلم است و اگر خطيب يا شاعرى بديهه گو بى تأمل خطبه گويد يا شعرى بسازد و بر كسى املا كند تا او بنويسد و باز بخواهد همان كه املا كرده بار ديگر بخواند چنان كه با نوشته اول هيچ اختلاف نداشته باشد محال است و هرگز نتواند عين عبارت خطبه و شعر اول را تكرار كند. و حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله بر حسب اقتضاى مقام مانند جنگ بدر و احد آيات بسيار و متسق قرائت مى فرمود و كُتّاب وحى مى نوشتند و گاه سوره هاى بزرگ مانند انعام و مائده بر نويسندگان وحى القا مى فرمود و مى نوشتند و باز همان سوره ها را قرائت مى فرمود نه از نوشته چنان كه در نماز آيات سوره هاى بزرگ مانند بقره و انعام قرائت مى فرمود. و هرگز نمى توان گفت اين سوره ها را مدتها پيش از قرائت ساخته و پرداخته وحفظ كرده بود، چون غالباً مناسب مقام و با شأن نزول است و هيچ يك از اصحاب و زنان و مؤمنان و منافقان نقل نكردند كه پيغمبر وقتى براى حفظ كردن و ساختن قرآن معين كرده باشد و از آنها كه نوشته بودند در حفظ كمك خواست، بلكه چون جبرئيل سوره اى مانند انعام بر پيغمبر قرائت مى فرمود علاوه بر شنيدن عبارت همه الفاظ آن مانند نقشى بر لوح ضمير مقدس آن حضرت ثابت مى شد كه وقتى باز مى خواست بخواند از روى همان نقش ضمير تكرار مى فرمود، چنان كه كسى نوشته در پيش داشته باشد و اين معنى براى مردم عادى محال است. و آن

1.روض الجنان، ج ۱۴، ص ۱۹۴.

  • نام منبع :
    تفسير نورٌ علي نور ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    صادقي، محسن؛ مروي، عباسعلي
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1384
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 135356
صفحه از 1440
پرینت  ارسال به