حکمت های عقلی در کلام پیامبر اکرم (ص) - صفحه 14

سخنى درباره جاهليّت

قرآن ، روزگار قبل از اسلامِ عرب را دوره جاهليّت ناميده است و اين ، از آن جهت است كه در آن روزگار ، به جاى علم ، جهل و به جاى حق ، يك سلسله آراى سفيهانه و باطل بر آنان حكومت مى كرده است .
جامعه عرب در آن روزگار ، از طرف جنوب ، هم جوار حبشه بود و مردم حبشه نصرانى بودند ؛ از طرف مغرب ، به امپراتورى روم ـ كه آنان نيز نصرانى بودند ـ منتهى مى شد و از طرف شمال ، به ايران ـ كه مجوسى بودند ـ محدود مى گشت و در نواحى ديگر ، هند و مصر ـ كه بت پرست بودند ـ قرار داشتند .
در ميان خودِ عرب ها نيز طوايفى از يهود زندگى مى كردند . خود عرب ها داراى آيين بت پرستى بودند و اغلب با زندگىِ قبيله اى سر مى كردند . اين اوضاع و شرايط ، براى آنان يك جامعه بدوى و بى اساس كه مخلوطى از آداب و رسوم يهود و نصارا و مجوس بود ، به وجود آورده بود و مردم نيز در نادانى و بى خبرى كامل به سر مى بردند .
اين قبايل بيابانگرد ، زندگى پستى داشتند ، پيوسته گرفتار جنگ و غارت و چپاول اموال و تجاوز به نواميس يكديگر بودند و هيچ گونه امنيت و امانتدارى و يا صلح و صفايى در بين آنان نبود . آن كسى پيش مى افتاد كه چنگالى تيزتر مى داشت و رياست ، از آنِ كسى بود كه مى توانست با زور ، ناحيه اى را تسخير كند .
در بين مردان ، فضيلت اين بود كه خونريزى كنند و تعصّب جاهلى داشته باشند و متكبّر و مغرور باشند ، از ستمكاران پيروى كنند ، حقوق ستم ديدگان را پايمال نمايند ، ظلم و تجاوز كنند ، قمار ببازند و شرابخوارى كنند ، زنا كنند و مردار و خون و خرماى خشك بخورند .
زنان آنان هم ، از مزاياى انسانى محروم بودند و به هيچ وجه مالك اراده و اعمال خود نبودند و به آنها ارث نمى رسيد . مردان ، بى حساب ، زن مى گرفتند ، همان طور كه يهود و بعضى از بت پرست ها عادت داشتند . در عين حال ، زن ها خود را مى آراستند و هر كه را دوست مى داشتند ، به خود مى خواندند . زنا و بى ناموسى ، در بين آنان رايج بود و حتّى زن هاى شوهردار هم آلوده بودند و بسا كه در مراسم حج هم با بدن برهنه شركت مى كردند .
از بدبختى هاى بزرگ فرزندان ، يكى هم اين بود كه گاهى سرزمين هاى خراب و اراضى بى آب و علف ، به سرعت ، گرفتار قحطى مى شدند و كار به جايى مى رسيد كه مردم از ترس فقر و تنگ دستى ، فرزندان خود را مى كشتند . دختران را نيز زنده به گور مى كردند و بزرگ ترين خبر ناگوار ، اين بود كه به كسى خبر دهند كه زنش دختر زاييده است .

صفحه از 53