جایگاه بسيجی در روایات - صفحه 7

۸.امام صادق عليه السلام :پيامبر خدا فرمود : «پس از شما مردمى خواهند آمد كه مردى از آنان، پاداش پنجاه نفر از شما را دارد». گفتند : اى پيامبر خدا! ما در بدر و اُحد و حنين با شما بوديم و قرآن در ميان ما نازل شد! فرمود : «اگر آنچه بر سر ايشان مى آيد، به سر شما بيايد ، مانند آنان صبر و شكيبايى نمى كنيد».

1 / 2

پيشوايان بسيج

۹.امام على عليه السلام ـ در تبيين ويژگى هاى پيامبران ـ :آنان گروهى مستضعف بودند كه خداوند، آنان را با گرسنگى آزموده بود و به سختى گرفتارشان ساخته و با ترس و بيمها آزمايششان كرده بود و از ناملايمات و ناراحتى ها پاكشان گردانيده بود . پس خشنودى و خشمِ خدا را به [داشتن يا نداشتن] مال و فرزند مپنداريد، كه اين از سرِ جهل به موارد آزمايش هنگام بى نيازى و قدرت است و از اين رو، خداوندِ پاك و بزرگ فرموده است : «آيا گمان مى كنند كه مال و فرزندانى كه به آنها مى بخشيم ، [از آن روست كه] در نيكويى به ايشان، بى درنگ و پُرشتابيم؟ [نه،] امّا نمى فهمند» .
خداوند سبحان، بندگانِ خود را كه خودپسند و مستكبرند، به دوستانش كه در نظر آنان مستضعف و خوار و زبون اند، مى آزمايد. آنجا كه موسى بن عمران و برادرش هارون عليهماالسلام ، بر فرعون وارد شدند، درحالى كه هر دو لباس پشمين بر تن و عصاى چوبين در دست داشتند و با او شرط كردند كه اگر تسليم دين حق شود ، پادشاهى اش برجا و عزّتش بادوام باشد ؛ امّا او گفت : «از اين
دو نفر تعجّب نمى كنيد كه با من شرط مى كنند كه سرورى ام به جا بماند و پادشاهى ام برقرار باشد، با آنكه آنان را با اين حال پريشان و زبون مى بينيد ! پس چرا دستبندهاى طلا به دست آنها آويخته نيست؟» ، به دليل آنكه فرعون، طلا و جمع آورى آن را مهم مى دانست و لباسِ پشمين و پوشيدن آن را پستى و حقارت مى پنداشت!
اگر خداوندِ سبحان مى خواست، هنگام بعثتِ پيامبرانش درهاىِ گنجهاىِ طلا و معادن زر ناب و باغهايى را كه از هر نوع درخت در آن كاشته شده، بر آنان مى گشود، و مرغهاىِ آسمان و جانورانِ زمين را همراه آنان مى ساخت . و اگر چنين مى كرد، آزمايش از ميان مى رفت و پاداش، نادرست مى شد و اَخبار الهى (وعده وعيدها) بى فايده مى شد و براى پذيرندگان دعوت پيامبران، مُزد آزمايش شدگان لازم نمى آمد؛ و گرويدگان به انبيا، شايسته ثواب نيكوكاران نبودند و نامها با معانى آنها تطبيق نمى كرد. امّا خداوند سبحان، پيامبرانش را در اراده و تصميمات خودشان توانا گردانيد، و در آنچه ديده ها از ظاهر آنان مى بينند ، خوار نماياند، با قناعتى كه دلها و چشمها را از بى نيازى پُر مى دارد و فقر و ضعفِ ظاهرى اى كه چشمها و گوشها را بسيار بيازارد.
و اگر پيامبران داراى چنان نيرويى بودند كه كسى خيالِ مخالفت با آنان را نمى كرد و قدرت و عزّتى داشتند كه هرگز، ستمى نمى كشيدند و سلطنتى داشتند كه همه به سويشان گردن مى كشيدند و مردم به قصد ديدارشان بار سفر مى بستند، بر مردم آسان تر بود كه از قدرت آنان، عبرت پذيرند و راه گردنكشى در پيش نگيرند؛ ليكن در چنين حالى ايمانشان يا از بيم جان بود و يا اميد [ به دست آوردن نان و چنان ايمان و كار نيكويى خالص
نمى نمود ] ، بلكه نيمى از ترس و نيمى به رغبت بود . امّا خداوند سبحان، چنين خواسته است كه پيروى از پيامبرانِ او و تصديق كتابهاى او، و فروتنى در راه او ، و تسليم در مقابل امر او ، و گردن نهادن به طاعتِ او ، امورى مخصوص به او باشد كه از غيرِ آنها چيزى با آن امورْ آميخته نشود؛ و هرچه آزمايش و امتحان بزرگ تر باشد، ثواب و پاداش آن نيز بيشتر است.

صفحه از 23