پژوهش در عقايد - صفحه 12

گنهكارى و برترى جويى و رياست طلبى ، دست بكشند و چنين رفتارى از آنان به دور بود. از اين رو، دانش خود را پنهان كردند و حقيقت را با پرده هاى كفر پوشاندند و نشانه هاى خداوند عز و جل را انكار نمودند.
تا اين جا در صدد ترسيم كافر غير نادان بوديم و اينك ، ترسيم صورت دوم.

نادانى كه كافر نيست

آن كه حقيقت را نمى شناسد و ادّعا نمى كند كه آن را مى شناسد ، نادان است ؛ ولى كافر نيست. به سخن ديگر ، آن كه درباره چيزى كه نمى شناسد ، رأيى ابراز نمى كند و يا به نادانى خويش اعتراف مى كند ، نادان است ، ولى كافر نيست ؛ زيرا چيزى را پنهان نكرده است و كفر ، پنهان كردن است. امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد :
لَو أنَّ العِبادَ إِذا جَهِلوا وَقَفُوا ولَم يَجحَدوا لَم يَكفُروا.۱بندگان اگر وقتى نادان اند ، توقّف كنند و انكار نورزند ، كافر نيستند.
يعنى كفر ، در نتيجه انكار حقيقتى ناشناخته محقّق مى گردد و انسان هر گاه از اظهار نظر كردن در مسئله اى كه نمى شناسد ، امتناع ورزد و از انكار آن چشم بپوشد ، نسبت به اين حقيقت ، كافر نيست ؛ چرا كه وى چه به نادانى خويش اعتراف كند و چه از اظهار نظر ، چشم بپوشد ، چيزى را پنهان نكرده است. از اين رو ، چنين نادانى كافر نيست ، گرچه مؤمن هم نيست.
يكى از ياران امام صادق عليه السلام (محمّد بن مسلم) روايت مى كند كه : سمت چپ امام صادق عليه السلام نشسته بودم و زراره در سمت راست ايشان نشسته بود كه ابو بصير

1.ر . ك : ج ۳ ص ۳۹۶ ح ۲۹۷۶ .

صفحه از 16