نقد ديدگاه نخست
بطلان اين نظريه ، نياز چندانى به برهان ندارد؛ زيرا با اندكى تأمّل ، روشن مى شود كه ملاحظات سياسى ، مبناى اصلى آن بوده است ، نه باورهاى علمى و دينى . در عين حال ، دلايل ذيل ، بطلان اين ديدگاه را روشن مى سازند:
1. اجتهاد در برابر نصّ قرآن
نظريّه بى نياز بودن قرآن شناسى از سنّت ، در مقابل آياتى است كه پيامبر خدا را مُبيِّن و مفسّر وحى، معرّفى كرده و اطاعت از ايشان را مانند اطاعت از خداوند ، واجب نموده اند . ۱
همچنين آياتى از قرآن ، تأكيد دارند كه اين كتاب ، روشن و روشنگر همه چيز است ، مثل :
«لَّقَدْ أَنزَلْنَآ ءَايَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ .۲
تحقيقا آياتى روشنگر را فرو فرستاديم» .
«هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ .۳
اين ، بيانى براى مردم است» .
«نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَىْ ءٍ .۴
و اين قرآن را كه روشنگر هر چيزى است ، بر تو فرو فرستاديم» .
اين آيات ، بى ترديد ، بدين معنا نيستند كه همه معارف قرآن ، براى همه مردم ،
1.مانند آيه ۴۴ از سوره نحل و آيه ۹۲ از سوره مائده.
2.نور : آيه ۴۶ .
3.آل عمران : آيه ۱۳۸ .
4.نحل : آيه ۸۹ .