موضع پيامبر در برابر آينده رسالت - صفحه 5

با اين همه، آيا معقول است كه پيامبر صلى الله عليه و آله زمام امور را به چنين جامعه اى سپرده و با اطمينان خاطر، به سوى حق شتافته باشد؟!

ج ـ منافقان و جريان هاى ويرانگر از درون

كسان بسيارى بودند كه در هنگامه حاكميّت و رسالت پيامبر خدا، با وجودِ تمام توان و قدرتى كه آن بزرگوار يافته بود، با وى روياروى مى شدند. آنان، گو اين كه پوششى از ايمان بر خود نهاده بودند ، امّا در درون، يكسر با گسترش آيين حق، در تضاد بودند.
اين رويارويى را مى توان با توجّه به واقعيّت هاى تاريخ ، بسى گسترده تر از عملكرد منافقان دانست ـ كه بدان در جايگاه خود اشاره خواهيم كرد ـ . نيز نمى توان پيامبر خدا را از اين همه، بى خبر انگاشت ۱ و چنين پنداشت كه آن بزرگوار ، بدون توجّه به اينها و جز اينها ، امّت را رها كرده باشد .
بر اينان بايد افزود كسانى را كه تازه مسلمان بودند ؛ و پس از فتح مكّه ، به اسلام گرويده بودند و هنوز حقايق، در جانشان به شايستگى و بايستگى، رسوخ نكرده بود. روشن است كه اينان، با اندك دگرگونى، راه ديگر مى رفتند و سمت و سويى ديگر مى گرفتند. گواه اين حقيقت ، جريان هاى پس از پيامبر صلى الله عليه و آله است.

د ـ يهود، قدرت هاى ديگر و خطرهايى از برون

اسلام، انقلابى ويرانگر و بنيادگر بود ؛ حركتى كه بسى نقشه هاى شيطانى را در هم ريخت و بر ويرانه هاى آنها، بنيادى نو درافكند. پيامبر خدا آيينى را عرضه كرده بود كه داعيه رهبرى جهانى داشت.

1.ر . ك : المواجهة مع رسول اللّه ، احمد حسين يعقوب، بويژه باب سوم كتاب كه در آن ، ابعاد اين رويارويى و مصاديق آن، بر اساس متون كهن، گزارش شده است.

صفحه از 14