خانواده - صفحه 2

سخنى والاتر از اين ، در تبيين قداست خانواده نمى توان گفت . اين سخن ، اشاره به آن دارد كه نهاد خانواده ، زيربنا و اساس همه نهادهاى ارجمند در اسلام است .
حكمت قداستى كه اسلام به خانواده بخشيده است ، ارزش گذارى معنوى بر پيوند خانوادگى ، زمينه سازى براى تقويت اين پيوند و پيشگيرى از فروپاشى آن است .
قداست خانواده ، سدّ محكمى در برابر سوء استفاده جنسى از زن به عنوان يك كالا يا ابزار فروش كالا و در واقع ، مانع بردگى نوين زن است .

تقدّس زدايى از خانواده

خطرى كه در جهان امروز ، نسل بشر را تهديد مى كند ، تقدّس زدايى از كانون خانواده است . سران استكبار و استثمار كه قداست خانواده را مانعى اساسى در برابر مطامع و خواسته هاى نامشروع خود مى بينند ، با همه توان ، تلاش مى كنند در جهت تقدّس زدايى از خانواده ، فرهنگ سازى نمايند .
تلاش براى به رسميّت شناختن خانواده هاى همجنس ، ۱ زوج هاى هم خانه ۲ و خانواده اشتراكى كُمونى ۳ و نيز زمينه سازى نظرى در جهت تقدّس زدايى از خانواده ،

1.در حال حاضر ، برخى كشورهاى غربى و تعدادى از ايالت هاى آمريكا ، ازدواج همجنس بازان را به رسميت شناخته اند (ر . ك : اسلام و جامعه شناسى خانواده : ص ۶۴) .

2.زوج هاى هم خانه ، زوج هاى غير همجنسى هستند كه با هم در يك خانه زندگى مى كنند و روابط جنسى دارند ؛ امّا پيمان ازدواج ندارند . آنان نيز كه تعدادشان ، در امريكا ، اروپا ، استراليا و ژاپن ، كم نيست ، تلاش مى كنند به رسميت شناخته شوند (ر . ك : جامعه شناسى ، آنتونى گيدنز : ص ۴۵۲ به بعد) .

3.كمون ها ، خانواده هاى گروهى اى هستند كه با وجود عنصر تخالف جنسى ، عنصر اختصاصى بودن را ندارند و همه گروه ، يك خانواده به شمار مى رود . از اين رو ، همه زنان ، همسر همه مردان دانسته مى شوند و همه مردان ، شوهر همه زنان ، و فرزندان نيز فرزندان گروه هستند و مسئوليت نگهدارى از آنان برعهده همه است . از نيمه هاى قرن نوزدهم ميلادى به اين سو و اخيرا از دهه ۱۹۶۰ م ، تحت تأثير برخى ديدگاه هاى افراطى ، كمون ها (Communtites) به عنوان جايگزين خانواده به تدريج به صحنه آمدند و طرفدارانى را از ميان جوانان غربى به خود ، جذب كردند . اين اجتماعات اشتراكى (سوسياليستى) ، مشتمل بر تعدادى از مردان و زنان بودند كه با يكديگر ارتباط جنسى مشترك داشتند و روش زندگى آنها ، از ديدگاه نظريّه پردازانشان ، نوعى بازگشت به طبيعت و احياى مجدّد كمون هاى اوّليه ما قبل تاريخ ، تلقّى مى شد . نفى هر گونه سلطه و قدرت در روابط زن و مرد و نفى احساس مالكيت و رقابت ، از انگيزه هاى اصلى مخالفت اين گروه ها با نهاد خانواده و گرايش آنان به اين الگوى جديد بود . كيبوتص ها نيز در فلسطين اشغالى با انگيزه هايى مشابه و به عنوان جايگزينى براى الگوى خانواده خصوصى و مادرْ محور ـ كه در جامعه سنّتى يهود ، رواج داشت ـ ، پديد آمدند . اهمّيت و اعتبار اجتماعى كمون ها ديرى نپاييد ؛ زيرا اين الگو در دستيابى به اهداف مورد نظر ، توفيق چندانى كسب نكرد . در دو دهه اخير ، حركتى تدريجى به سمت پذيرش هنجارها و ويژگى هاى ساختارى خانواده سنّتى در اين اجتماعات اشتراكى مشاهده مى شود .

صفحه از 13