دوره هاى پيشين نيز وجود داشت ؛ ولى قوّت داشتن ساير انگيزه ها ، آن را به چشم نمى آورد ؛ ولى در اين دوره ، اين انگيزه آشكار شده است. مُغامس بن داغر (م 850ق) ، در قصيده اى بلند در رثاى امام حسين عليه السلام ، چنين مى گويد :
خداوند با رحمتش، قلم هاى او را تداوم بخشدو اميدش اين است كه مركّبش را ناكامياب نكند.
برايم گناهانى را كه مرتكب شده ام، شفاعت كنيد
كه دلم به خاطر آنها آشوب و كم خواب است.۱
مرحله چهارم: قرن دهم تا پايان قرن سيزدهم هجرى
در اين دوره ، بيش از يكصد و هشتاد سُراينده ، ۲ در باره عاشورا شعر سروده اند ؛ ليكن شاعران پُرآوازه در ميان آنان ، اندك اند. از جمله اين شاعران مى توان به كسانى چون سيّدِ بحر العلوم (سيّد محمّد مهدى طباطبايى بروجردى) و سيّد حيدر حِلّى اشاره كرد. با توجّه به اندك بودن شاعران بلندآوازه در اين دوره، فنون و ظرافت هاى شعرى در سروده هاى اين دوره ، اندك است. برخى از شعراى اين دوره ، فقيهان و عالمان بزرگ دينى اند كه براى تقرّب جستن به اهل بيت عليهم السلام شعر سروده اند و تقليد و تشابه در اشعار اين دوره ، بسيار ديده مى شود .
ويژگى هاى شعرى اين دوره ، علاوه بر رثا و ذكر مصائب ، عبارت اند از :
1 . مَقتَل سُرايى
در اين دوره، مقتل خوانى، رواج يافته است و شاعران ، بخشى از همّت خويش
1.همان : ج ۴ ص ۲۹۸ :
رَحِمَ الإِلهُ مُمِدُّها أقلامَهُو رَجاؤُهُ ألّا يَخيبَ مِدادُها
فَتَشَفَّعوا لِكَبائِرِ أسلَفتُها
قَلَقَت لَها نَفسي و قَلّ رُقادُها .
2.ر . ك : أدب الطفّ: ج ۵ ـ ۷ .