ويژگى هاى توسعه اقتصادى در اسلام - صفحه 4

2. هدف توسعه

هرگاه توسعه را در چهارچوب تعريف متداول ارزيابى كنيم ، درمى يابيم كه هدف اسلام از توسعه اقتصادى با هدفِ توسعه در نگرش مادّى متفاوت است .
در منظومه تمدّن مادّى ، توسعه مادّى الگويى است ايده آل و نهايتى مطلوب كه انسان در جست وجوى آن است . بر پايه اين تصوّر و با بهره گيرى از دستگاه هاى عظيم تبليغاتى ، كشورهاى پيشرفته از رهگذر توسعه اقتصادى ، توانسته اند اين گونه وانمود كنند كه الگوى زندگى و شيوه انسانى آنان ، از ديگر ملّت ها برتر و با معيارهاى بشرى سازگارتر است .
وقتى همه امور در يك چيز به نام هدف تمركز مى يابد ، طبيعى است كه آن هدف مركز ثقل همه ارزش ها و آرمان ها گردد و مركزى شود براى جذب همه تلاش ها و رويكردها . اين ، همان جايگاهى است كه توسعه اقتصادى در عصر جديد يافته است .
در سال هاى پس از جنگ دوم جهانى كه گفت و گوى جدّى درباره دو مقوله پيشرفت و واپس ماندگى پيش آمد ، مجموعه كشورهاى جهان سوم به سوى توسعه اقتصادى جهان غرب به مثابه الگوى عالى و چهارچوب نمونه و مطلوب روى آوردند ، در آن مرحله ، اين رويكرد به قالبى فكرى تبديل شد كه افكار بسيارى از متفكّران جهان سوم را به محور توسعه اقتصادى و ضرورت ايجاد تحوّل در دو زمينه فرهنگى و اجتماعى به منظور دستيابى به رشد اقتصادى ، سوق داد ۱ .

1.البتّه بسيارى از متفكّران كشورهاى پيشرفته دريافته اند كه اين فرهنگ عقيم است ، زيرا زيان هاى عظيم انسانى و محيطى را كه نتيجه فرهنگ مادّى و غلبه رشد اقتصادى است ، لمس كرده اند. با اين حال ، همين شيوه تفكّر همچنان فضاى فكرى بيشينه كشورهاى واپس مانده را انباشته و بر آن ها سيطره يافته است.

صفحه از 13