در پرتو کلام حسینی (حکمت های عقیدتی سیاسی (2)) - صفحه 28

5 / 6

امامت اميرمؤمنان

۱۹۷.عيون أخبار الرضا عليه السلامـ به سندش ، از امام حسين عليه السلام ـ: بُرَيده به من گفت : پيامبر خدا به ما فرمان داد كه بر پدرت براى حكومت يافتن بر مؤمنان، سلام دهيم.

۱۹۸.الأمالى ، طوسىـ به سندش ، از امام حسين عليه السلام ـ: اميرمؤمنان برايم چنين نقل كرد كه پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمود : «اى على! خداوند متعال، من و تو را به هنگام آفرينش آدم عليه السلام ، از نور خود آفريد و در پشتِ آدم قرار داد تا به عبد المطّلب رسيد. سپس از عبد المطّلب، دو پاره شد. من در [پشتِ] عبد اللّه قرار گرفتم و تو در [پشتِ ]ابو طالب . پيامبرى ، جز براى من و وصايت، جز براى تو شايسته نيست. هر كه وصايت تو را انكار كند، پيامبرىِ مرا انكار كرده است و هر كه پيامبرىِ مرا انكار كند، خداوند، او را به رو ، در آتش خواهد انداخت».

۱۹۹.التوحيدـ به نقل از اصبغ بن نُباته ـ: هنگامى كه على عليه السلام به [مسند ]خلافت نشست و مردم با او بيعت كردند ، در حالى كه عمامه پيامبر خدا را بر سر نهاده و رداى او را پوشيده بود و كفش هاى او را به پا كرده و شمشيرش را حمايل ساخته بود ، بر فراز منبر رفت و نشست ... . و به حسن عليه السلام فرمود : «اى حسن! برخيز و بر منبر شو و سخن بگو ...» .
سپس به حسين عليه السلام فرمود : «برخيز و به منبر برو و سخنى بگو كه پس از من ، قريش ، تو را ناديده نگيرند و نگويند كه حسين بن على ، چيزى نمى داند ؛ امّا كلام تو بايد در جهت سخنان برادرت باشد» .
حسين عليه السلام بر فراز منبر شد و حمد و ثناى خدا را گفت و بر پيامبرش ، درودى كوتاه فرستاد و آن گاه فرمود : اى مردم! از جدّم پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود : «على ، شهر هدايت است . هركس به آن درآيد ، رستگار مى گردد و هر كس از آن روى گردانَد ، نابود مى گردد » .
اين جا بود كه على عليه السلام به سويش رفت و وى را به سينه چسباند و او را بوسيد و آن گاه فرمود : «اى مردم! گواهى دهيد كه اين دو ، دُردانه هاى پيامبر خدا و امانت هاى اويند كه پيش من به امانت گذاشته بود و من ، آن دو را نزد شما به امانت مى نهم . اى مردم! پيامبر خدا ، درباره اين دو از شما خواهد پرسيد» .

صفحه از 55