پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
لا تَزالُ عِصابَةٌ مِن اُمَّتي يُقاتِلونَ عَلى أمرِ اللّهِ، قاهِرينَ لِعَدُوِّهِم، لا يَضُرُّهُم مَن خالَفَهُم، حَتّى تَأتِيَهُمُ السّاعَةُ.
گروهى از امّت من، تا قيام قيامت، پيوسته در راه خدا مىجنگند و بر دشمنشان چيرهاند و مخالفتِ مخالفانشان، گزندى به آنان نمىرسانَد.
صحيح مسلم : ج3 ص1525 ح176
۶.الإمام الصادق عليه السلام :عقوق الوالدين من الكبائر؛ لأن اللّه تعالى جعل العاق عصيّا شقيّا ۱ .
ترجمه :
۰.امام صادق عليه السلام فرمود :سرپيچى از فرمان و دستورات پدر و مادر از گناهان بزرگ است؛ زيرا خداوند «عاق» را ستمگر و بدبخت قرار داده است .
شرح :
اين حديث به يكى از بزرگ ترين گناهان اشاره دارد . سرپيچى از فرمان پدر و مادر و آزردن آنها هم از ديدگاه روابط انسانى نكوهيده است و هم از منظر علوم وحيانى گناهى زشت ؛ گناهى كه عقوبتش در همين سرا به انسان مى رسد و نخستين اثرش ، محروميت از در آمدن به صف اطاعت كنندگان خداوند است . امام صادق عليه السلام در اين حديث ، چنين كسى رااز ديدگاه الهى ، عصىّ و شقىّ خوانده است كه هر دو صفت مشبهه هستند ؛ يعنى آنكه از پدر و مادر سرپيچى مى كند ، براى هميشه و نسبت به هر كس نافرمان خواهد بود و از توفيق طاعت الهى به دور ، و نتيجه اين حرمان ، چيزى جز شقاوت ابدى نيست . از حديثى كه سندش به امام رضا عليه السلام مى رسد ۲ چنين استفاده مى شود كه علّت اوّليه حرمت عقوق والدين ، همين است و ساير علتها مانند وجوب بزرگداشت پدر و مادر و پيوند با خويشان و كفران نعمت وجود آن دو را نكردن ، همه در راستاى همين علت اساسى است ؛ چه اينها همه طاعتهايى واجب شده هستند . علت ديگرى كه حرمت و لزوم اجتناب از عقوق را مبرهن مى سازد ، محروم گشتن چنين شخصى از تربيت پدر و مادر است . پدر و مادر ، فرزند نامهربان و نافرمان خويش را رها مى كنند و او يكّه و تنها و بدون هيچ اندوخته تربيتى ، بايد خود راه خود را بيابد و چون گياهان خودرو ، فقط در پى نور و آب باشد و مى دانيم كه تربيت ، نيازمند آموزش و پرورش و انتقال مفاهيم فرهنگى از هر نسل به نسل بعدى است . بگذريم از اينكه عقوق و نفرين والدين ، فقر مالى و خوارى را نيز سبب مى شود ۳ و زندگى مادى و معنوى فرزند تباه مى گردد . گفتنى است كه عقوق والدين مانند بسيارى از گناهان دايره اى وسيع دارد و مجازات و كيفر اخروى آن تابع شدت و ضعف آن است . از اين رو ، مرتبه شديد آن حكمى دارد كه مرتبه ضعيف آن ندارد . مى توان اين حديث را ناظر به مرتبه شديد آن دانست .
1.علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۴۷۹ . أبي عبد اللّه ، عن عبد العظيم بن عبد اللّه الحسني ، عن محمد بن علي ، عن أبيه ، عن جده .
2.بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۷۴ ، ح ۶۶ .
3.بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۹۹ ، ح ۷۷؛ ج ۷۴ ، ص ۷۴ ، ح ۶۱ .