پژوهشى در باره نهى از بر زبان آوردن نام امام عصرعليه السّلام - صفحه 6

شرح العيون، قول به تحريم را به اكثر اصحاب نسبت داده است .۱ محدّث نورى نيز اين قول را پذيرفته و بر آن، استدلال كرده است .۲

5. جمع‏بندى‏

با توجّه به داده‏هاى پيشين، نكاتى را به اجمال بيان مى‏كنيم :

يك. مراد از تسميه‏

تأمّل در استعمال واژه «اسم» در زبان عربى، مشخّص مى‏كند كه گاه مراد از اين واژه، نام خاصّ يا همان عَلَم است و قسيم كنيه و لقب قرار مى‏گيرد و گاه در معناى وسيع خود، استعمال مى‏شود كه افزون بر عَلَم، لقب و كنيه را نيز در برمى‏گيرد؛ چرا كه در واقع، هر اسم، لقب و كنيه‏اى كه موجب شناساندن و شناخته شدن مسمّا گردد، «اسم» ناميده مى‏شود.
اكنون اين سؤال پديد مى‏آيد كه: احاديث نهى كننده از تسميه: «لا يُسَمَّى اسمُهُ»،۳
ناظر به كدام يك از اين دو استعمال هستند؟
ظاهراً بيشتر احاديث، اشاره به اسم خاصّ امام عليه السلام را ممنوع شمرده‏اند، چنان كه در بسيارى از متون، لقب مشهور امام عليه السلام يعنى «مهدى» ذكر شده؛ ولى از ذكر نام ايشان اجتناب شده است. حديث نبوى «المَهدِىُّ مِن وُلدِى، اسمُهُ اسمى؛۴ مهدى از فرزندان من است. نامش نام من است»، يكى از مشهورترين اين احاديث است كه در مصادر معتبر حديثى شيعه و اهل سنّت آمده است . در برخى از متون نيز به جاى نام امام عليه السلام وصفى مشهور همانند «الحجّة من آل محمّد» را براى ايشان ذكر كرده‏اند، از جمله:

1.مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۸۸ .

2.مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۸۶ .

3.ر.ك : ص ۲۹۶ ح‏۳۹۰ .

4.ر.ك : ص ۲۸۲ ح ۳۶۹ .

صفحه از 9