تحليلى درباره عوامل شورش عليه عثمان - صفحه 14

2 . فرصت طلبان

در اين جمع عظيم ، سياست پيشگانى نيز هستند كه براى به دست آوردن موقعيّت بهتر ، بر امواج اعتراض ، سوار شده و يا به گسترش آن كمك مى كنند . طبيعى است كه آنان ، نه مشكلات مردم را در مى يابند و نه به آن مى انديشند ؛ كسانى كه :
اوّلاً ، احساس مى كنند كه در خويشاوندنوازىِ عثمان و واگذارى منصب ها ، عقب مانده اند و از امتيازهايى كه نزديكان عثمان به دست آورده اند ، محروم گشته اند .
ثانيا ، احساس مى كنند اكنون كه خيزشْ گسترش يافته ، فرصتى شايسته فرا چنگ آمده است تا آنان به آرزوهاى دنياطلبانه خويش برسند .
اينان در واقع ، نمى دانند كه فرجام اين خيزش پس از قتل عثمان كجا خواهد بود . مخالفت آنان با عثمان ، نه از سرِ سوز و نه از سرِ دين خواهى و احساس وظيفه شرعى است . آنان به دنبال رياست اند و در پى آن كه از «نمدِ» بزرگ خلافت و حكومت ، «كلاهى» براى خود دست و پا كنند .
به مَثَل ، طلحه از اينان است . او به كوفيان مى نويسد كه آنان به مدينه بيايند و به خلافكارى هاى عثمان ، پايان دهند . گويا او پس از قتل عثمان ، انتظارى جز نشستن بر مسند خلافت ندارد . برخى از طرفداران او نيز بر اين پندارند ، از جمله ، سودان بن حُمران ، كه چون از قتل عثمان فارغ شد ، از خانه عثمان بيرون آمد و فرياد برآورد كه :
طلحة بن عبيد اللّه كجاست؟ پسر عفّان را كشتيم . ۱
بعدها ، در جنگ جمل ، مروان او را از پشت ، هدف مى گيرد و مى كشد ؛ چون بر

1.تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۳۷۹ .

صفحه از 17