پژوهشى درباره مارقين و ريشه هاى انحراف آنان - صفحه 12

بود ، در اثر ابتلا به بيمارى تعمّق و به بهانه دفاع از ساحت قرآن و حريم دين در برابر دين و امام مسلمانان ايستادند . بدين سان ، بيمارى افراط ، آنان را چنان از دين به در كرد كه ديگر اثرى از دين مدارى آنان باقى نماند .
چنين بود كه آنان عنوان «مارقين» گرفتند كه پيامبر خدا در وصف آنان، اين عنوان را به كار گرفته بود و از جمله به مولا عليه السلام فرموده بود :
يا عَلِيُّ ! لَولا أنتَ لَما قوتِلَ أهلُ النَّهرِ .
فَقُلتُ : يا رَسولَ اللّهِ ! ومَن أهلُ النَّهرِ ؟
قالَ : قَومٌ يَمرُقونَ مِنَ الإِسلامِ كَما يَمرُقُ السَّهمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ .۱

ي اى على! اگر تو نبودى ، كسى با اهلِ نَهر نمى جنگيد .
گفتم : اى پيامبر خدا! اهل نهر ، كيان اند؟
فرمود : گروهى كه از اسلام ، فراتر مى روند ، همان سان كه تير از هدف در مى گذرد.

اينان عناوين ديگرى نيز داشتند كه برخى را خود برگزيده بودند ، مانند «شُرات»؛ امّا دقيق ترين عنوانْ همان است كه پيامبر صلى الله عليه و آله بدانان داد ، عنوانى نشان دهنده حقيقتِ خسران آميز و فرجام ناهنجار آنان .

على و مباهات به بركَندن فتنه تندروى

با آنچه تا بدين جا درباره جريان تَعَمُّق (تندروى دينى) و چهره هاى وابسته به اين جريان آورديم ، روشن است كه برخورد با اين جريان ، كارى بوده است كارستان ! به واقع ، بركندن ريشه اين فتنه كه ـ به ظاهر جريانى استوار در ديندارى بود ـ ، بسى دشوار مى نمود . مولا عليه السلام از جمله افتخارات دوران حكومتش را تباه ساختن اين

1.الأمالى ، طوسى : ص ۲۰۰ ح ۳۴۱ ، إرشاد القلوب : ص ۲۵۵ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۲۰ .

صفحه از 39