پژوهشى درباره مارقين و ريشه هاى انحراف آنان - صفحه 7

تعمّق (تندروى و افراط) و با معيار آن ديگران را سنجيدن ، سرانجامى جز داورى هاى ناهنجار ، خود را حق ديدن و ديگران را طرد كردن و... نخواهد داشت . اين گونه نگرش هاست كه تفرّق ايجاد مى كند ، كژى مى آفريند و شقاق ايجاد مى كند و در نتيجه ، كفر را بر شانه هاى خود، استوار مى دارد . كلام امام على عليه السلام در تبيين اين حقيقت ، بسى روشنگر است كه تعمّق را از بنيادها و استوانه هاى كفر تلقّى كرده است :
وَالكُفرُ عَلى أربَعِ دَعائِمَ : عَلَى التَّعَمُّقِ ، وَالتَّنازُعِ ، وَالزَّيغِ، وَالشِّقاقِ ؛ فَمَن تَعَمَّقَ لَم يُنِب إلَى الحَقِّ .۱كفر بر چهار پايه استوار است: بر سختگيرى ، درگيرى ، شك و دشمنى . هر كس سخت گيرد ، به حق نمى رسد .
اين گونه كسان با تأكيد بر پندار خود و زياده روى در فكر و آن گاه كنش هاى افراطگرايانه، هرگز مجال بازگشت به حق را نمى يابند و از اين روى، به اسلام گردن نمى نهند ؛ چرا كه اسلام جز تسليم حق بودن و به آن معترف شدن و از آن تن نزدن ، چيز ديگرى نيست .
بزرگ ترين مشكل خوارج ، متأسفانه ، اين تندروى و افراط بى مرز بود و از اين روى ، درنهايتْ بدين باور دست يافتن كه هر كسى متفاوت با آنان بينديشد و بگويد و عمل كند ، در حيطه كفر خواهد بود .

نقطه آغازين انحراف

شمارى از مسلمانان صدر اسلام به جهاتى كه پس از اين و به هنگام سخن از ريشه يابى تعمّق خواهيم آورد ، هشدارهاى پيامبر صلى الله عليه و آله را در اين زمينه جدّى نگرفتند ، از سنّت نبوى تجاوز كردند و با تندروى و گرايش هاى افراطى، گاه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نيز خرده گرفتند . پيامبر صلى الله عليه و آله در نبردى در حال تقسيم غنايم بود و بر اساس مصالحى

1.نهج البلاغة : حكمت ۳۱ ، الكافى : ج ۲ ص ۳۹۲ ح ۱ ، الخصال : ص ۲۳۲ ح ۷۴ ، تحف العقول : ص ۱۶۶ .

صفحه از 39