شاهراه تكامل - صفحه 4

معرفت برهانى هم مى تواند مبدأ محبّت خدا باشد و از اين رو وقتى حضرت داوود عليه السلام از خداوند مى پرسد : «كَيفَ اُحَبِّبُك إلى خَلقِكَ ؟؛ چه گونه محبّت ترا بين مردم ايجاد كنم؟» ، پاسخ مى شنود : «اُذكُر أيادِىَّ عِندَهُم ، فَإِنَّكَ إذا ذَكَرتَ لَهُم ذلِكَ أحَبّوني؛ دست احسانم به ايشان را ياد كن كه اگر به يادشان بياورى دوستم خواهند داشت». ۱
با اين همه ، ترديدى نيست كه محبّت تامّ و كامل كه از آن به عشق تعبير مى شود ، جز از طريق معرفت شهودى حاصل نمى گردد . به گفته برخى از اهل معرفت :
تمام مطلب اين است كه تا انسان ، معرفت شهودى نسبت به خدا پيدا نكند ، عاشق نمى شود . اگر اين گونه عارف شد ، مى بيند كه همه خوبى ها در خدا جمع است : «ءَآللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ » . ۲ بنابر اين ، محال است انسان به غير خدا توجّه كند . ۳

بالاترين درجات محبّت

بر اين اساس ، آنان كه معرفتشان نسبت به خداوند متعال ، معرفت شهودى است ، بالاترين درجات عشق و محبّت را نسبت به ذات مقدس او دارند ، و آنان دو طايفه اند : يكى «ملائكه» و ديگرى «أولوا العلم» ؛ همان گونه كه خداوند سبحان مى فرمايد :

1.ر . ك : دوستى در قرآن و حديث ، بخش دوم ، فصل اوّل ص ۳۰۱ ح ۹۴۱ .

2.ر . ك : سوره نمل ، آيه ۵۹ .

3.كيمياى محبت ، فصل سوم : كيمياى سازندگى ص ۱۵۸ مبادى محبّت خدا .

صفحه از 25