این خصوص صورت گرفته و کارهای انجام شده نیز از نقایص و اشکالات فراوان
برخوردار است.
برخی از کارهای صورت گرفته، در عین اهمیت و حفظ پیشگامی برای صاحبان آنها، بیش از آن که متون یا احادیث مشترک را موضوع پژوهش خود قرار دهد، و به جمع آوری و تنظیم این متون بپردازد، با کشف موضوعات مشترک، و نصوص متفاوت، از فریقین هماهنگی بیشتری دارد و توجه به متون مشترک۱ در آن کمتر به چشم میخورد.
اگر چه کشف موضوعات مشترک و تلاش برای ارائه مباحث در بستری واحد و در اختیار قرار دادن آن، در فضای اندیشهای اسلام، خدمتی بزرگ به دانشمندان و متفکرین اسلامی است، اما این مطلب آن قدر هم دیریاب نیست که کار و تلاشی این چنین مطالبه نماید و مسیر تحقیقات را به سوی خود جذب نماید.
صد افسوس که به دلیل نبود تخصصهای ویژه در تحقیق نصوص، در بسیاری از موارد اکتفای به منابع واسطه و یا منابع ضعیف و غیر قابل پذیرش، موجب عدم اتقان کافی کار شده و کاهش اعتبار علمی را نیز در پی دارد.۲
این گونه اشکالات اساسی در کارهای ارائه شده نیاز به کشف متون مشترک میان فریقین و تحقیق جدی آنها را همچنان نیازی محسوس مینمایاند، که پاسخهای علمی و
1.. سلسلة الأحادیث المشترکة، در بیش از هفده جلد، شاید مراجعه به برخی از عناوین، مانند البشاشة در الأخلاق،
ج۱، ص۱۴۱- ۱۴۵ و بالاتر از آن، موضوع «تبیّن» که در آن هیچ متن مشترکی موجود نیست، بلکه موضوعات
و اسباب ورود آیه (سورۀ حجرات، آیۀ ۶) مرتبط را در پرتو دو ماجرای متفاوت بیان میکند؛ البته از این
مصادیق در مجموعههای گوناگون بسیار است که با عناوین مختلف و در ابواب متعددی به زیور نشر
آراسته شده است؛ هرچند در برخی عناوین متون مشترک نیز وجود دارد، امّا اهتمام اصلی کار بر موضوعات
مشترک است.
2.. چنان که مصادر واسطه مأخذدهی شده است؛ منابعی مانند: کنزل العمال و الدر المنثور در مصادر اهل سنت و تأویل الآیات الظاهرة و بحار الأنوار و سفینة البحار و وسائل الشیعة و مستدرک آن در منابع شیعه که در حقیقت، به دلیل در دسترس بودن منابع اولیه این مصادر و امکان دستیابی به آن، ارجاع و اخذ از این مصادر اعتبار علمی کار را از بین میبرد، اشکال جدیتر استناد به مصادر معاصر و تنظیمات جدید در ارائه نصوص است؛ مصادری مانند نضرة النعيم، میزان الحکمة، نهج الفصاحة، جامع أحادیث الشیعة و... از مصادری است که در عصر حاضر به جمع آوری و تنظیم جدید متون حدیثی پرداختهاند و استناد به آنها برای چنین کاری به دور از دقتهای علمی در ارجاع متون است، آنچه که به طور جدی تحقیق مصادر این گونه کارها را دچار چالش و اشکال میکند توجه مؤلفین آن، به وجود یک متن در مصادر معتبر و کوتاهی در دستیابی و تحقیق آن است، که در باب تحقیق مصادر امری نابخشودنی است و وجود تعابیری چون: «نضرة النعیم نقلاً عن سنن النسائی» گواه آن است. البته این اشکال منحصر به این گونه موارد نیست و نوع پیشرفته آن استفاده از مصدر واسطه و ارجاع به منابع غیر حدیثی است؛ چنان که تعابیری چون: «نضرة النعیم نقلاً عن سیرة ابن هشام» گویای عمق اشکال است.