7
سفينه 15

در سطور پيشين، از برخى اصحاب بزرگ و وفادار امامان، نام برديم كه براى فهم معناى امامت، به جاى دريوزگى نزد اين و آن، مستقيما به امام زمانشان رجوع مى‏كردند. نيز ديديم كه جناب ابان‏بن تغلب، رجوع هر فرد به امام زمانش را ضابطه و درجه اعتقاد شيعى دانسته است. پس ما، هم اكنون، در برابر اين وظيفه چه كرده‏ايم و چه مى‏كنيم؟
به نظر مى‏رسد كه بخشى از وظيفه ما در قبال امام زمانمان ـ و نه تمام آن ـ توجّهى است كه بايد نسبت به كلمات نورانىِ پدران گرامى ايشان عليهم ‏السلام نشان دهيم. تأكيد مى شود كه اين تمام وظيفه ما نيست؛ چرا كه اگر به آن حجّت حىّ خدا در روزگار خود توجّه نكنيم، در فهم معانى كلمات امامان پيشين نيز با مشكلات روبرو مى شويم؛ به گونه‏اى كه گاهى اوقات، خود، از بروز مشكل نيز بى‏خبر مى‏مانيم و در همان دام مى‏افتيم كه روزگارانى واقفه و اسماعيليّه و زيديّه افتادند: آنها هم تنها به سخنان امامان پيشين بسنده كردند و بدون توجّه به امام زمانشان، به فهم خود از آن سخنان، اكتفا كردند. شايد تفاوت ما با آنها در اين نكته باشد كه آنها حجّت خدا در روزگار خود را به زبان منكر شدند، ولى ما انكار زبانى يا انكار قلبى نمى‏كنيم؛ بلكه به دردِ غفلت از او گرفتار شده‏ايم. غفلت امّا، همان دام شيطان است كه سرانجام، فرد غافل را به انكار مى‏كشاند.
از اين نكته ـ كه در جاى خود، اهمّيّت فراوان دارد ـ فعلاً مى‏گذريم و به همان بخش ياد شده بسنده مى‏كنيم و از خود مى‏پرسيم:
به راستى، با متون اصيل و معتبر كه در معرفت امامان معصوم عليهم ‏السلام از لسان مبارك ايشان صادر شده است، چگونه برخورد مى‏كنيم؟ متونى كوتاه و موج‏خيز كه چون گوهرى ـ در وزن، خُرد و در بها، بى‏مانند ـ جاودانه‏اند؛ همچون: خطبه فدكيّه حضرت صدّيقه طاهره عليهاالسلام، خطبة الوسيلة از امام اميرالمؤمنين عليه ‏السلام ، احتجاج امام مجتبى عليه ‏السلام در برابر سران نفاق در كاخ اموى، اتمام حجّتهاى امام حسين عليه ‏السلام در طول ميسر خود از مدينه تا كربلا، خطبه امام سجّاد عليه ‏السلام در شام، كلام جامع امام رضا عليه ‏السلام در وصف امام، زيارت جامعه كبيره از امام هادى عليه ‏السلام ، نامه تكان‏دهنده امام


سفينه 15
6

سخن مى‏گفتند؛ بدون اينكه از حضرت امام ابوالحسن علىّ‏بن موسى الرضا عليه ‏السلام ـ كه در مسجد، حاضر بود ـ چيزى بپرسند. در اين ميان، تنها عبدالعزيز بود كه در مورد امامت، از حضرتش پرسيد و جوابى شنيد كه در شمار كلمات جاودانه در باب امامت، براى ما باقى مانده است. در اين بيان رسا، بيش از بيست آيه قرآن مورد اشاره يا تفسير قرار گرفته است. (نك: اصول كافى، كتاب الحجّه، باب نادر جامع في فضل الامام و صفاته)
زمانى موسى‏بن عمران نخعى، از امام هادى عليه ‏السلام خواست با كلامى بليغ به وصف امامت و شئون آن بپردازد؛ حضرتش به بركت اين درخواست خالصانه، گوهر گرانبهايى به نام «زيارت جامعه كبيره» به آيندگان سپرد. (نك: تهذيب الاحكام و من لايحضره الفقيه، كتاب المزار)
در آن زمان، چند تن ديگر چنين درخواستى از حضرتش داشتند؟ در برابر آن، در كتابها يا مباحث كلامى آن دوره ـ كه برخى آنها به دست ما رسيده است ـ چه مايه تطويل بى‏دليل در باب فهم مقام امامت مى بينيم؟
پرسشهاى يادشده، ما را در برابر پرسشى بزرگ‏تر و جامع‏تر قرار مى دهد؛ آنچه ما امروز نيز بايد از خود بپرسيم. بهتر است قبل از طرح پرسش، كلامى جاودانه از جناب ابان‏بن تغلب ـ كه صحابىِ جليل‏القدر خاندان وحى بود ـ يادآورى شود. آن بزرگ در جمله‏اى كوتاه و جامع فرمود:
«آيا مى‏دانيد شيعه كيست؟ شيعه كسى است كه پس از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم به اميرالمؤمنين عليه ‏السلام رجوع كند و در اختلافات پس از ايشان، به امام جعفربن محمّد صادق عليه ‏السلام روى آورد.» (معجم رجال الحديث، ذيل «ابان بن تغلب»)
اكنون زمانِ آن است كه از خود بپرسيم: ما تا چه اندازه شيعه‏ايم؟ ضابطه شيعه بودن ـ يا بهتر بگوييم: درجه خلوص شيعى ـ طبق بيان جناب ابان‏بن تغلب، رجوع هر فرد شيعه به امام زمان خويش است تا در حلّ همه گونه مشكلات، به ويژه مشكلات علمى، از آن گرامى كمك بگيرد؛ و آيا مفهوم امامت، در غوغاى نظريّه پردازيها ، يكى از بزرگ‏ترين مشكلات علمى نيست؟

  • نام منبع :
    سفينه 15
    تاريخ انتشار :
    1386
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 13695
صفحه از 194
پرینت  ارسال به