عسكرى عليه السلام به اسحاقبن اسماعيل نيشابورى، و سرانجام: توقيعات بيدار كننده حضرت ولى عصر ارواحنا فداه.
اين گونه متون، در برنامههاى درسى حوزوى و دانشگاهى ما، چه جايگاهى دارند؟ چند درصد از پاياننامههاى دانشگاهى ما، در گرايشهاى مختلف علوم انسانى، حول محور اين متون، تدوين شده است؟ در حالى كه مىدانيم پاسخ به نخستين پرسش مهم اين گفتار ـ كه امامت، «چه نيست» ـ تنها با توجّه به شاخصها و معيارهايى از اين دست، عملى مىشود؛ چرا كه ـ چنان كه بارها گفتهايم ـ سخنان امامان معصوم عليهم السلام عقل سليم را شكوفا مىكند و در مواجهه با دليلنماهاى برخاسته از سفسطههاى گوناگون، به عقل خداداد نيرو مىبخشد. جامعيّت و مانعيّت در هر گونه تعريف از امامت، در گرو اين دو گام اساسى است.
شناخت وضع موجود ما در اين وادى، زمينهاى براى بازنگرى در آن فراهم مىآورد و اين شناخت و بازنگرى، عزم ملّى جدّى مىطلبد كه هماهنگى و همكارى خالصانه مراكز و مؤسّسات پژوهشى و آموزشى حوزوى و دانشگاهى در آن، نقش اساسى دارد. طبعا عواملى همچون برنامهريزى، آيندهنگرى، نگرش دراز مدّت و تدريجى، ژرفبينى، كيفيّت محورى و گريز از تمركز بركمّيّت، بهرهگيرى از تمام توانها و استعدادها و ... در اين مسير، ضرورت دارد.
فصلنامه سفينه همچنان آمادگى آن را دارد كه با اندك توان و سرمايه خود، عضوى كوچك از اين كاروان بزرگ باشد؛ كاروانى كه با زاد و توشه اميد، اميد به فردايى بهتر، در مسير تقرّب به آستان قدس ولى اللّه المنتظر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف ـ هر روز گامهايى استوارتر از پيش بر دارد.
و ما النصر إلّا من عنداللّه العزيز الحكيم.