5
سفينه 22

دهان بركشيد و زلال هدايت حيدرى را در جام مرثيه‏اى ماندگار ريخت و به صورت حزين گفت:
يا حسيناه! يا حبيب رسول اللَّه! يابن مكّة و منى! يابن فاطمة الزهراء سيدة النساء! يا ابن بنت المصطفى!۱
و بدين‏سان، باب هدايت را، نه فقط بر دوست كه بر دشمن نيز گشود.
6. و در مدينه، در برابر چشمانِ باز مردمِ كور باطن، پرده‏اى برآورد و سخنى گفت كه اگر در گوشِ گشوده ناشنوايانِ حرم رسول نرفت، بارى، صدها سال - و تا قيام قيامت - در گوش تاريخ طنين‏انداز است.
آن‏گاه كه بزرگ بانوى دين به درِ مسجد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله رسيد، دو لنگه در را گرفت و ندا كرد: يا جدّاه! إنّى ناعيةٌ إليك أخي الحسين.۲
چه كسى بهتر ازاين مى‏توانست موسى‏وار، از عصاى زبان، اژدهايى بسازد و كاخ سحرِ ساحرانِ فرعونى و اموى را از بنياد براندازد؟
7. و آن‏گاه كه ابن‏زياد، سرمست از باده غرور ابلهانه گذراى خود، روشنگرىِ سيّدالساجدين - صلوات اللَّه عليه - در برابر شبهه جبر را تاب نياورد، و قصد قتل آن بزرگِ نيايشگران كرد، باز هم زينب كبرى بود كه در ميدان دفاع از جان امام زمانش آمد و فرياد زد:
و اللَّه، لا أفارقه. فإن قتلته، فاقتلني معه.۳
و حماسه جاودانه دفاع از امام زمانش را بدان‏سان تجلّى بخشيد كه لَختى پيش از آن برادرش اباالفضل فرياد برآورده بود:
و اللَّه ان قطعتم يميني
إنّى أحامي أبداً عن ديني...
8. درباره بزرگ بانوى كربلا، منابع بس اندكى در اختيار داريم؛ امّا همان مطالب

1.مناهل الابرار فى تلخيص بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۴۱.

2.منتهى الآمال، باب ۵، فصل ۱۰.

3.بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷.


سفينه 22
4

هياهوهاى حساب شده مى‏نهفت».
3. «ياور باورهاى زخمى بودن، كار سهل و ساده‏اى نيست. در يك زمان، هم احداث راه است و هم رهنوردى. بند كردن چنگك اراده است به صخره‏هاى عمود بر توانِ انسان، و در همان حال، حرمت صعود را نگاه داشتن. نگهبانى از آبگينه‏هاى تُنُك است در بارش بى‏امان سنگهاى فتنه و سقوط ديوه سنگهاى زخم زبان! كارى نزديك به معجزه! امرى سهل و ممتنع! در گفتار و در نگاه نخست، ساده مى‏نمايد؛ امّا در عرصه عمل، ناشدنى و ناممكن را معنى مى‏دهد و تنها يك امر را مى‏طلبد: زينب بودن.»۱
4. در آستانه‏اى چنين شكوهمند، ايستاده‏ايم. با كدامين پاى‏افزار، در اين وادى گام نهيم؟ وادى‏اى كه در آن مى‏توان ديد كه دستهاى بسته - امّا توانمندِ - يك شيرزن، در برابر هجوم توفانهاى گونه‏گون، صلابت فرياد «هيهات منّا الذلّة» را با صلاى «ما رأيت إلّا جميلا» تداوم بخشيد؛ و در اين آينه هماره شفّاف و صيقلى مى‏توان ديد كه چگونه دست او، نامه سرنوشتِ امّت را، از سر، نوشت!
4. تمامىِ كاخ تفرعنِ شام و كوفه را - به چشم واقع‏بين - حبابى ديد. بدين‏سان، در برابر نعره وقيح ابن‏زياد كه گفت: «الحمدللَّه الذي فضحكم و قتلكم و أكذب أحدوثتكم»، با نوايى برخاسته از آرامشِ درون طوفانىِ خود، در ظاهر با آن پَلَشت پليد سخن گفت و به او پاسخ داد؛ ولى در باطن به تمامىِ حق‏جويان تاريخ، راه هدايت نمود:
الحمدللَّه الذي أكرمنا بنبيّه محمّد صلى اللَّه عليه وآله، و طهّرنا من الرجس تطهيراً. إنّما يفتضح الفاسق و يكذب الفاجر، و هو غيرنا.»۲
5. و آن‏گاه كه تمام جارچيان دستگاه فرعونى بنى‏اميّه، يكنوا قهقهه سرمى‏دادند - برخاسته از مستىِ سيراب شدن از سرچشمه سراب - و «برزيگرانِ دشت خون» را «مقتولانِ خارج از دين» مى‏خواندند، يادگار گرامى علىّ مرتضى، ذوالفقار زبان از نيام

1.عبارات داخل گيومه در بند ۲ و ۳، برگرفته از قطعه ادبى «فصل با سالار صبوران» است، از آثار مينوى روان‏شاد سيّد حسن حسينى، در كتاب «طلسم سنگ».

2.تلفيقى از روايت شيخ مفيد (ارشاد، ص ۲۲۸) و سيّد ابن‏طاووس (اللّهوف، ص ۱۴۳)

  • نام منبع :
    سفينه 22
    تاريخ انتشار :
    1388
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 17591
صفحه از 195
پرینت  ارسال به