دهان بركشيد و زلال هدايت حيدرى را در جام مرثيهاى ماندگار ريخت و به صورت حزين گفت:
يا حسيناه! يا حبيب رسول اللَّه! يابن مكّة و منى! يابن فاطمة الزهراء سيدة النساء! يا ابن بنت المصطفى!۱
و بدينسان، باب هدايت را، نه فقط بر دوست كه بر دشمن نيز گشود.
6. و در مدينه، در برابر چشمانِ باز مردمِ كور باطن، پردهاى برآورد و سخنى گفت كه اگر در گوشِ گشوده ناشنوايانِ حرم رسول نرفت، بارى، صدها سال - و تا قيام قيامت - در گوش تاريخ طنينانداز است.
آنگاه كه بزرگ بانوى دين به درِ مسجد رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله رسيد، دو لنگه در را گرفت و ندا كرد: يا جدّاه! إنّى ناعيةٌ إليك أخي الحسين.۲
چه كسى بهتر ازاين مىتوانست موسىوار، از عصاى زبان، اژدهايى بسازد و كاخ سحرِ ساحرانِ فرعونى و اموى را از بنياد براندازد؟
7. و آنگاه كه ابنزياد، سرمست از باده غرور ابلهانه گذراى خود، روشنگرىِ سيّدالساجدين - صلوات اللَّه عليه - در برابر شبهه جبر را تاب نياورد، و قصد قتل آن بزرگِ نيايشگران كرد، باز هم زينب كبرى بود كه در ميدان دفاع از جان امام زمانش آمد و فرياد زد:
و اللَّه، لا أفارقه. فإن قتلته، فاقتلني معه.۳
و حماسه جاودانه دفاع از امام زمانش را بدانسان تجلّى بخشيد كه لَختى پيش از آن برادرش اباالفضل فرياد برآورده بود:
و اللَّه ان قطعتم يميني
إنّى أحامي أبداً عن ديني...
8. درباره بزرگ بانوى كربلا، منابع بس اندكى در اختيار داريم؛ امّا همان مطالب
1.مناهل الابرار فى تلخيص بحارالانوار، ج ۸، ص ۱۴۱.
2.منتهى الآمال، باب ۵، فصل ۱۰.
3.بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷.