ب) از خبر درست، تفسير نادرست ارائه شده باشد.
به هر حال، اگر يكى از اين دو احتمال را پىگيريم و به اين ارزيابى برسيم، مىتوان هم به قداست و عظمت پيامبران الاهى ايمان آورد و هم از شرّ كلمات و حركات ضدّ عقلى در امّان ماند.
5. يكى از ضوابط محكم در اين ارزيابى، قرآن، به عنوان آخرين و محكمترين كتاب خدا در كنار سنّت نبوى است. بر اساس اين مواريث استوار، مىتوان فرهنگ دينىِ پيروان اديان پيشين را محكّ زد و سره را از ناسره جدا كرد.
اين را به حكم عقل مىگوييم؛ نه تعصّب دينى اسلامى. در متون دينى ما، پيامبران الاهى و شرايع آنان چنان تنزيه شدهاند كه در هيچ منبع ديگر نمىتوان يافت. حجم منقولاتِ فطرى عقلى از تورات، انجيل، زبور، صحف ابراهيم و ديگر موارد وحى الاهى به پيامبران پيشين، در روايات پيامبر و اهل بيت عليهم السلام آن چنان گسترده است كه مىتوان چندين مجلّد كتاب از آنها گرد آورد. همچنين تلاشهاى پيامبر و اهل بيت براى دفاع از حريم قدسى ملكوتى پيامبران پيشين، در برابر پيرايههايى كه به آن بزرگمردان بستهاند، در روايات ما مشهود است. اين نكته جلوهاى است از آن حقيقت كه گفتيم: قرآن و رسول خاتم«مهيمن» بر كتابهاى آسمانى و پيامبران پيشيناند. البتّه اين حقيقت، جلوههاى ديگر هم دارد كه در اين مختصر نمىگنجد.
6. نكتهاى را كه در بند 4 گفته آمد، در مورد برخى از آثار دانشمندان مسلمان نيز مىيابيم. در آن موارد نيز برخى از نوگرايان كشورهاى اسلامى به «زمينىكردن مفاهيم قدسى آسمانى» روى آوردهاند؛ ولى باز هم ما همان رويكرد را پيشنهاد مىكنيم؛ يعنى بررسى متون و تفاسير آنها و پالودن سره از ناسره. اين كار، ما را به بازبينى آثار دانشمندان مسلمان مىكشاند كه به ضابطهاى استوار نيازمند است. اين ضابطه را بر مبناى وصيّت جاودانه رسول خاتم، قرآن و عترت، مىدانيم. فاصله