7
سفينه 26

است - عرصه آزمون و خطا نيست.
6. ضرورت «نص» در امامت، بديهه عقل است. همين چند نكته كوتاه و كليدى كه بيان شد، چنين ضرورتى را به خوبى مى‏رساند. سؤال اين است: چه عاملى سبب مى‏شود كه برخى از انسانها اين بديهه عقلى را انكار كنند يا ناديده گيرند يا به توجيه آن دست يازند؟ پاسخ بسيار آسان است و بسيار تلخ؛ همان كه در مواردى مشابه، كتابِ مبين الاهى روشن ساخته است:
- و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلماً و علوّاً.۱- فما اختلفوا إلّا من بعد ما بغياً بينهم.۲
ماجرا به يك نقطه مى‏رسد: ظلم، برترى‏طلبى، توجيه محورى، بغى و در يك كلام: «آلودگىِ درونى». به تاريخ بنگريم؛ آيا جز اين واقعيّت تلخ، چيزى مى‏بينيم؟
7. اگر درون خود را از اين آلودگيها بشوييم، حقيقتى را كه در كلام امام اميرالمؤمنين عليه السلام بيان شده، به زلالىِ آب و روشنى آفتاب مى‏بينيم. حضرتش فرمود: «لايقاس بآل محمّد من هذه الأمّة أحد»۳.
مگر جز اين تواند بود؟ امام، جانشين پيامبرى است كه در ميان مردم زمان خود، بى‏مانند است؛ و پيامبر، سفير خدايى است كه مطلقاً شبيه و نظير ندارد. و در وصف او - از زبان نمايندگان معصومش - مى‏خوانيم: «لايُدرك بالحواسّ و لايُقاس بالناس»۴پس امام نيز - در رتبه مخلوق بودن خود - با مردم، قابل قياس نيست. طبعاً مقام او در ظرف كوچك درك و فهم آنها نمى‏گنجد. كسى را كه در فهم شخصيّت او عاجز مانده‏ايم، چگونه مى‏توانيم شخص او را از ميان مردمانِ چندرنگ و چند روى، بازشناسيم؟
8. در فضاى معرفتىِ سالم كه انسانها مبناى نقلى - عقلىِ «عدم قياس» را گردن نهند، جايگاهِ ناگزيرِ «نص» در امامت، روشن است؛ امّا سخن در اين است كه انديشمندانى چند، بر مبناى يافته‏هاى محدود بشرى، اصل عدم قياس را در توحيد نپذيرند و مبانى ديگرى همچون وحدت وجود و تشكيك در وجود را مطرح كنند. پاسخ به آن مبانى، مجالى ديگر مى‏طلبد. ولى پيامد آن مبانى، اين است كه پيامبر را

1.نمل (۲۷) / ۱۴

2.جاثيه (۴۵) / ۱۷

3.نهج‏البلاغه، خطبه ۲

4.التوحيد، ص ۴۷


سفينه 26
6

از هر جهت فردى مطمئن باشد؛ ثالثاً بايد انسانِ درون چاه افتاده، نسبت به آن طناب و صاحب آن شناخت درست پيدا كند. پس از اين مراحل، اختيار با اوست كه آن رشته را به عنوان دستاويز خود بگيرد يا نه. اين تمثيل در فهم معناى كريمه (و اعتصموا بحبل اللَّه جميعاً و لا تفرّقوا)۱ مفيد تواند بود. «حبل اللَّه» فقط از سوى خداوند تعيين مى‏شود نه ديگران؛ حتّى اگر دانشمندترين دانشمندان بشر باشند. اين حقيقت خِردپذير در كتاب سترگ الاهى بدين عبارت بيان شده كه: (اللَّه أعلم حيث يجعل رسالته)۲
4. رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله به حكم محتوم الاهى، در دنيا عمرى محدود دارد. كريمه (كلّ نفس ذائقة الموت)۳ و (إنّك ميّت و إنّهم ميّتون)۴ آن گرامى را نيز در بر مى‏گيرد. پرسش اساسى اين است كه پس از او، تكليف هدايت امّت چه مى‏شود؟ اوامر الاهى مانند امر به تقوا و عبادت و اخلاص يا دورى از معصيت و شبهه و بدعت، اوامر جاودانه‏اند؛ در حالى كه تعيين و تبيين مصاديق آنها در هر زمان، به مبيِّنِ منصوب از طرف خداوند حكيم نياز دارد. اين نياز، در تمام گستره فراخ نبوّت حضرتش مطرح است؛ يعنى در گستره فرازمانى و فرامكانى، در هر زمين و هر زمينه تا قيام قيامت.
5. بشر براى تأمين اين نياز و دستيابى به پاسخ پرسشهاى نوپديد خود، به چه كسى روى آورد؟ مى‏دانيم كه در دنياى ما، صورت بر سيرت غلبه دارد و باطنِ انسانها در وراى ظاهر آنهاست. بدين روى، منافقان مجال مى‏يابند تا دو روى و چند رنگ و صد زبان باشند؛ برخلاف قيامت كه در آن: (تبلى السرائر)۵ و (برزوا للَّه الواحد القهار)۶ . در روز جزا، برخورد منافقانه امكان ندارد؛ چون سيرت انسانها در صورت آنها نمودار مى‏شود.
در هر حال، در اين دنيا بشر چه كند تا جانشين پيامبر را بشناسد؛ يعنى كسى را كه تداوم دهنده راه اوست، به نحو صحيح و بدون بدعت و تحريف، به گونه‏اى كه بتوان به آن جانشين، اطمينان يافت و با آرامش خاطر، به او دل و جان سپرد؟ از ياد نبريم كه عمر محدود انسان در دنيا - كه مزرعه‏اى براى آخرت نامحدود و بى‏پايان

1.آل عمران (۳) / ۱۰۳

2.انعام (۶) / ۱۲۴

3.عنكبوت (۲۹) / ۵۷

4.زمر (۳۹) / ۳۰

5.طارق (۸۶) / ۹

6.ابراهيم (۱۴) / ۴۸

  • نام منبع :
    سفينه 26
    تاريخ انتشار :
    1389
    سردبیر :
    پهلوان، منصور
    صاحب امتیاز :
    مؤسسه فرهنگي نبأ مبين
    تلفن :
    7832000
    دورنگار :
    7832001
    پست الکترونیک :
    safineh@nabacultural.org
    امتیاز :
    علمی ترویجی
    مدیر مسئول :
    شهري، محمّد حسين
    آدرس اینترنتی :
    http://fa.safinahmagazine.ir
تعداد بازدید : 19038
صفحه از 203
پرینت  ارسال به