عمل كرد. ۱
5. دومين گام، شناخت «جهت صدور» حديث است. براى دستيابى به جهت صدور حديث نيز شناخت راوى و همچنين آشنايى با نظر عامّه در موضوعِ حديث ضرورى است. از اين رو، پس از دو پرسش بالا بايد بدين پرسش پاسخ گفت كه رأى عامّه در موضوعِ حديث چيست؟
6. سومين گام، تلاش براى دريافت «مراد» حديث است. آشنايى با «زبان» احاديث و شناخت «معاريض» كلام معصومين، در فهم مراد حديث نقش كليدى دارند. اينها با تتبع و ممارست و مراجعه به ديگر احاديث موضوع مورد تحقيق و سپس مطالعه اقوال و برداشتهاى پيشينيان از حديث، به دست مىآيد. در اين باره، آشنايى با فتواى «مشهور» شيعه در موضوع حديث، ضرورتى ناگزير است.
7. پاسدارى و نگاهبانى از ميراث حديثى شيعه، تنها پس از شناخت آن ممكن است و كسانى كه «حديثشناس» شدهاند، مىتوانند از اين ميراث گرانبها در برابر برداشتهاى نادرست و تحريفات دفاع كنند. اينان بايد بدانند كه اين ميراث ارزشمند در گذشته و اكنون، با چه تهديدهاى روبهرو بوده و است. برادران اهل تسنّن ما اينك رجال شيعه را از زراره تا شيخ صدوق، بررسى مىكنند و غثّ و سمين را به هم مىآميزند و حتّى محمّدبن نصير نميرى را نيز در شمار رجال شيعه ياد مىكنند! آنان در دانشگاههاى خود، در پاياننامهها از تشيّع و پيدايش و تطوّر و اصول عقايدش سخن مىگويند، شيعيان جعفرى را به غلوّ متّهم مىكنند، رواياتشان را مفيد قول به تحريف قرآن برمىشمارند، حديث و علم الحديث شيعه را نقد مىنمايند، از كلينى تا نورى را مورد بررسى قرار مىدهند و كتابهاى حديثى و رجالى و فهرستى شيعه را به چالش مىكشند. شرقشناسان نيز افزون بر ترجمه و تصحيح و تحقيق و فهرستنويسى و معجمنگارى از ميراث حديثى شيعه، آن را تحليل كرده و مىكنند و از اعتبار و بىاعتبارىاش سخن مىگويند.