شيخ محمّدرضا جعفرى نجفى انجام شده - توضيحاتى ارائه شد. (سفينه، شماره 19) گفتيم كه معظّمله بر اين ترجمه، تعليقاتى زدهاند كه مورد توجّه انديشوران و دانشمندان قرار گرفته است. بخشهايى از اين تعليقات در شمارههاى 19، 20، 22 و 23 سفينه انتشار يافت. در اين گفتار، تعليقات ايشان بر باب «مايفصل به بين الحقّ و الباطل» عرضه مىشود.
* ص 534 - باب ما يفصل به بين دعوى المحقّ و المبطل في أمر الإمامة، ح 1، ذيل «و كتما شهادتهما».
زبيربن عوامبن خُوَيلد اسدى (656/36 هجرى - 594/28 قبل از هجرت) عمّهاش امّ المؤمنين، خديجه - رضى اللَّه عنها - و مادرش، صفيّه بنت عبدالمطّلب (عمّه رسول خدا و اميرالمؤمنين) بود و به دليل اين نسب، خود را يكى از افراد قوم بنىهاشم مىدانست. در روز سقيفه، عمربن الخطّاب موقعيّت او را اينگونه توصيف كرد: «علىبن ابىطالب، زبيربن عوّام و آنان كه با آنها بودند، از ما جدا شدند و در خانه فاطمه گرد هم آمدند.» ۱ هنگامى كه عمر وارد خانه فاطمه عليها السلام شد، طلحه و زبير نيز در ميان افراد حاضر در آنجا بودند. عمر گفت: «قسم به خدا، خانه را به آتش خواهم كشيد، مگر اينكه شما نيز براى بيعت [ با ابوبكر ]بياييد.» زبير با شمشيرى در دست هجوم آورد، امّا پايش به مانعى گير كرد و شمشير از دستش افتاد و اينگونه او را دستگير كردند. ۲
در زمان خلافت عمر، زبير گفت كه اگر عمر بميرد، او با على عليه السلام بيعت خواهد كرد. ۳
در روز شورا، بعد از مرگ عمر، زبير به على عليه السلام رأى داد. ۴
1.بخارى، ج ۸، ص ۲۱۰؛ ابن حنبل، ج ۱، ص ۵۵؛ ابنهشام، ج ۴، ص ۳۰۹؛ طبرى، ج ۱، ص ۱۸۲۲؛ و غيره
2.طبرى، ج ۱، ص ۱۱۱۸، ۱۱۱۹-۱۱۲۰؛ ابنالاثير، ج ۲، ص ۳۲۵؛ استيعاب، ج ۳، ص ۹۷۵؛ و غيره
3.انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۸۱
4.طبرى، ج ۱، ص ۲۷۸۴؛ ابن الاثير، ج ۴، ص ۶۹۰؛ و غيره