اين آيات و احاديث، آشكار است كه چنين حيواناتى تقريباً وجود داشتهاند. بنابراين، حديث به اين معنا نيست كه اين تغيير شكل يافتههاى بنىاسرائيل، اجداد گوريلها و ميمونهاى امروزين مىباشند لذا با خوردن آنها، كسى انسانهاى تغيير شكل يافته را نمىخورد. شايد منظور امام از آنچه در اين حديث گفتهاند، اين حقيقت باشد كه انسانها به عنوان تنبيه و مجازات به اين حيوانات خاص تبديل شدهاند تا اينكه تبديل به گوسفند يا حيوانات و موجودات ديگرى شوند، كه نشان مىدهد آنها از ذات و طبيعت نامطلوب و نفرتانگيزى برخوردارند كه براى مصرف و خوراك، خوشايند و مناسب نيست.
* ص 555 - همان حديث، ذيل «أرطال بمكيال العراق»:
رُطل عراقى معادل 350 گرم است. رطلِ مدينه حدود سه برابر رطلِ عراق است. كلبى از كوفه بوده است.
* ص 556 - همان باب، ح 7، ذيل: «و الناس مجتمعون على عبداللَّه بن جعفر»:
وى، فرزند امام صادق بود - درود خدا بر او باد - كه به نام الافطح (766/149 - 732/114) شناخته مىشد. مادر او و مادر اسماعيل يكى بودند. او از امام كاظم عليه السلام بزرگتر بوده است. او تنها هفتاد روز بعد از شهادت پدر زيست. او ادّعاى امامت داشت؛ ادّعايى كه خليفه عباسى نيز حامى آن بود. آنها كه معتقد به امامت او شدند، به عنوان فطحيّه شناخته مىشدند. براى جزئيات بيشتر درباره امامت در اين دوره، رجوع شود به احاديث 810 و 811 و پانوشت آنها.
* ص 557 - همان حديث، ذيل «فقلنا: و اللَّه ما تقول المرجئة هذا»:
سؤال اصلى مبهم بود. و اگر عبداللَّه الافطح عالم مىبود، ابتدائاً در اين مورد