«عترت» جمود بورزد و بگويد: قرآن و عترت!!
مجرى مصاحبه متوجّه اشتباه عمدى وى شده مىگويد:
تأكيد فقيهان شيعه بر «عترت» شايد بدين جهت باشد كه در حديث پيامبر صلى اللَّه عليه وآله واژه «عترتى» آمده است...
ايشان به لجاجت خود ادامه داده مىگويد:
به يقين در روايت، هم واژه «سنّتى» بوده و هم «عترتى»!!۱
ما افتخار مىكنيم كه تسليم فرمان و مطيع محض اوامر پروردگار هستيم و آنچه از رسول اكرم صلى اللَّه عليه وآله با اسناد صحيح در منابع اصيل اسلامى به دست ما رسيده، با همه سلولهاى وجودمان پذيرا هستيم و در حدّ توان به اجراى فرمان او تلاش مىكنيم؛ اگرچه برخى آن را «جمود فكرى» بدانند و واژه دلنشين و روحنواز «عترت» بر آنها گران بيايد.
اينك بررسى منابع اين قرائت شاذّ و نادر به ترتيب تسلسل زمانى:
1. مالكبن انس (م 179)
نخستين كسى كه حديث ثقلين را با اين روايت شاذّ و نادر نقل كرده، پيشواى مالكيها، مالكبن انس، است. او در كتاب «المُوَطَّأ» بدون ذكر هيچ سندى مىنويسد:
به من رسيده است كه رسول اكرم صلى اللَّه عليه وآله فرموده:
تركتُ فيكم أمرين، لن تضلّوا ما تمسّكتم بهما، كتاب اللَّه و سنّة نبيّه.۲
مالك كتاب «الموطّأ» را در مدّت چهل سال تأليف كرده، مكرّر آن را منقّح كرده و احاديث سست و بىپايه را به قدر امكان از آن انداخته است؛ از اين جهت آن را به نام «الموطَّأ» به معناى «منقَّح» ناميده است. وى نخست در آن 9000 حديث گرد آورده، هر بار كه آن را مرور كرده، شمارى از آنها را انداخته و در پايان به 700
1.مجله «حوزه» سال ۲۴، شماره ۳، مسلسل ۱۴۱، ص ۳۶.
2.ابنانس، ج ۲، ص ۸۹۹، تحقيق: محمّدفؤاد عبدالباقى